آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

آتش‌بس عید میان طالبان و کابل، تصادفی نبود!

ظاهراً هر دو طرف، در پذیرش خواست‌های هم‌دیگر در اصول مشکلی نداشته‌اند و حادثه‌ نمادین روزهای عید نیز نشانه‌ پابندی و توان‌مندی دو طرف در تعمیل و تطبیق این خواست‌ها محسوب می‌شود. طالبان و دولت افغانستان، در واقع مهره‌های تطبیق توافق پاکستان و امریکا در میدان عمل‌اند و دیر یا زود، با فشار یا بی‌فشار به آن گردن می‌گذارند.



هزاران نفر از جنگجویان طالب روز اول عید، ساعت هفت صبح دروازه‌ چندین ولایت و ولسوالی به شمول پایتخت کشور را باز کردند و در برابر نگاه‌های متعجب و وحشت‌زده‌ مردم بیرق‌های خود را در هر جایی که دل شان خواست بلند کردند و با شهرنشینان مصافحه کردند و عکس سلفی گرفتند و آرزوی صلح و آرامش کردند و از جنگ و خون‌ریزی اظهار خستگی کردند و در برخی جاها، در کنار سربازان اردو و پولیس ملی ایستادند و نماز عید را اقامه کردند.
در سه روز عید، طالبان آتش‌بس خود را به طور کمال و تمام رعایت کردند و در هیچ نقطه‌ای از کشور، نه به نام طالب گلوله‌ای شلیک شد و نه به نام القاعده و شبکه‌ حقانی و داعش. حکومت وحدت ملی این حادثه را نشانه قدرت، شجاعت و اعتماد به نفس خود اعلام کرد و از ظرفیت بزرگ خود برای استقبال از «براداران ناراضی» سخن گفت.
طالبان، بالعکس با یک دهن‌کجی آشکار گفتند که آتش‌بس آنان در پاسخ به دعوت دولت افغانستان نبوده، بلکه برای دیدار با خانواده و دوستان و حامیان خود وارد شهرها شده و در ختم سه روز دوباره به سنگرهای خود برگشته‌اند. طالبان از این حادثه به عنوان فرصتی برای اجرای یک مانور و نشان دادن قدرت و نفوذ خود استفاده کردند. جمعی از مردم نگران شدند که طالبان با این وسیله در شهرها و ولسوالی‌ها جا به جا شدند و از چند هزار نفر، تنها عده محدودی برگشتند و بقیه در داخل شهرها، برای اجرای عملیات بعدی، مخفی شدند. در این نگرانی، نکته‌ بی‌پاسخ این است که طالبان چرا باید تنها از طریق سرک و شاهراه و در روز روشن وارد شهرها شوند، حال‌آن‌که از هر کوه و کوره راه می‌توانند شب و روز به شهر رفت و آمد کنند؟ این‌که طالبان از روی هزاران نفر از نیروهای خود نقاب برداشتند و روحیه‌ خستگی از جنگ و عطشِ ورود در شهر و بودن در کنار مردم عادی یا حتا پولیس و اردوی ملی را در میان جنگجویان خود افشا کردند، یا قداست ایدئولوژیک جنگ خود در برابر دولت افغانستان یا نیروهای خارجی را مخدوش کردند، زاویه‌ای دیگر از این حادثه است که اثرات آن هم در کوتاه مدت و هم در درازمدت رونما خواهد شد.
در کنار همه‌ مسایل دیگر، چند سوال مهم می‌تواند در گشودن گره کور حادثه‌ اخیر اندکی کمک کند:
اول، آیا این حادثه با همه‌ گستردگی و سرعتی که داشت، تصادفی اتفاق افتاد و هیچ‌گونه سازماندهی و تمهیدی در عقب آن وجود نداشت؟ یعنی طالبان در یک شب ذهن شان نسبت به سربازان نیروهای امنیتی افغانستان تغییر کرد و همه را «ورور» دید و مسلمان بودن شان را قبول کرد و از آشتی و دوستی با آنان اظهار خوشی کرد؟… یا بالعکس، کارهای زیادی از قبل صورت گرفته و توافقاتی انجام شده بود و روز عید ثمره‌ این کارها و توافقات را شاهد بودیم؟
مسلم است که هیچ چیز تصادفی نبود و توافق و سازماندهی گسترده و دقیقی صورت گرفته بود تا این حادثه اتفاق بیفتد. بنابراین، سوال دوم این است که توافق میان کدام نیروها و در کدام سطح صورت گرفته است؟ آیا طالبان با دولت افغانستان توافق کرده‌اند؟… طالبان، ظاهراً پاسخ این سوال را به صراحت دادند و گفتند که حتا در آتش‌بس خود اعتنایی به درخواست دولت افغانستان نداشته‌اند و حاضر به گفت‌وگو با این دولت نیستند و تنها با امریکا گفت‌وگو می‌کنند و سه روز عید را خود شان آتش‌بس کردند و در ختم آتش‌بس نیز دوباره به سنگرهای خود برگشتند و جنگ خود را در همان شب از سر گرفتند.

بنابراین، توافق در سطحی بلندتر بوده که نقش ایالات متحده‌ امریکا به عنوان حامی و ولی‌نعمت دولت افغانستان و پاکستان به عنوان حامی و ولی‌نعمت طالبان و سایر گروه‌های تروریستی در دو طرف مشهود است.
برخی اطلاعات می‌رساند که توافق از هر دو جانب، سه خواستی را در بر دارد که به گونه‌ یک معامله‌ روشن و پایاپای انعقاد یافته است:
خواست پاکستان عبارت است از: اول، اعاده‌ حمایت مالی و استخباراتی امریکا از آی اس آی؛ دوم، حمایت از اقدام پاکستان برای الحاق مناطق خودمختار قبایلی به واحد اداری حکومت پاکستان در ایالت خیبر پختون‌خوا و سوم، سهیم ساختن طالبان و سایر نیروهای حامی پاکستان در نظام سیاسی افغانستان.
خواست ایالات متحده‌ امریکا عبارت است از: اول، قطع جنگی که طولانی‌ترین جنگ برون‌مرزی برای ایالات متحده‌ امریکا محسوب می‌شود و هزینه و گرفتاری‌های آن برای این کشور غیر قابل توجیه است؛ دوم، عدم مزاحمت در برگزاری انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالی‌ها و ریاست جمهوری که باعث تأمین مشروعیت و ثبات سیاسی نظام می‌شود و سوم، پذیرش حضور دایمی امریکا در افغانستان که تا سال ۲۰۲۴ در قالب توافقنامه‌ دو جانبه‌ امنیتی تضمین شده و بعد از آن نیز در قالب توافقات و معاهدات جدید قابل تمدید است.

ظاهراً هر دو طرف، در پذیرش خواست‌های هم‌دیگر در اصول مشکلی نداشته‌اند و حادثه‌ نمادین روزهای عید نیز نشانه‌ پابندی و توان‌مندی دو طرف در تعمیل و تطبیق این خواست‌ها محسوب می‌شود. طالبان و دولت افغانستان، در واقع مهره‌های تطبیق توافق پاکستان و امریکا در میدان عمل‌اند و دیر یا زود، با فشار یا بی‌فشار به آن گردن می‌گذارند.
اکنون باید به اثرات این توافق در حوزه‌ سیاست داخلی افغانستان و آرایش نیروهای درگیر در چرخه‌ نظام سیاسی کشور نیز توجه داشت.
عزیز رویش

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا