آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

راز افزایش انفجار پایه‌های برق و ناامنی‌های اخیر؛ حقایق سفر برخی سیاست‌مداران به پاکستان را بدانید!

پاکستان و طالبان متوجه شده‌اند که با جنگ واقعی، افغانستان و مردمش را شکست نمی‌دهند، به همین دلیل به روش‌های دیگر، از جمله اجیرسازی رهبران بی‌تعهد روی آورده‌اند

رویدادهای پس از سفر شماری از سیاست‌مداران به پاکستان، پرده از راز ناامنی‌ها در بخش‌هایی از کشور بر می‌دارد و هم‌چنان نشان می‌دهد که چرا انفجار پایه‌های برق بیش‌تر شده است.
تحلیل اطلاعات موثق میان سفر شماری از سیاست‌مداران به پاکستان و رویدادهای اخیر نشان می‌دهد که عوامل افزایش ناامنی در چندین ولایت و انفجار پایه‌های برق در شمالی و تاریکی کابل چیست.
۱- گلبدین حکمتیار به پاکستان سفر کرد. پس از آن، حمله‌ سراسری طالبان علیه ولایت لغمان آغاز شد. «حاجی قرار» یکی از قوماندان‌های حزب اسلامی در لغمان، از شمار مظنونان سقوط چند پوسته در لغمان است که در هم‌آهنگی با وی چند پوسته سقوط کرد.
۲- حمیدالله بیگ وکیل ولایت سرپل به پاکستان سفر کرد. پس از این سفر، جنگ در ولایت‌های سرپل و فاریاب شدت گرفت و هنوز ادامه دارد.
۳- ظاهر سالنگی وکیل پروان به پاکستان سفر کرد. پس از آن انفجار پایه‌های برق در شمالی آغاز شد و متأسفانه هنوز ادامه دارد.
۴- عبدالبصیر عثمانی وکیل بادغیس همراه احمد ولی مسعود به پاکستان سفر کرد. پس از آن، جنگ در ولسوالی جوند افزایش یافت و طالبان مردم این ولسوالی را به خاک‌وخون کشیدند.
بر اساس اطلاعات، امروز دیگر افراد یادشده در صف حفاظت از افغانستان ایستاد نیستند و برنامه‌هایی در تبانی با پاکستان در سر دارند.
هدف این سفرها به خود سفرکنندگان و پاکستان معلوم است، اما نتیجه‌ آن پس از هر سفر روشن شده است که ریختن خون بیش‌تر مردم افغانستان (در لغمان، فاریاب، سرپل و بادغیس)، انفجار پایه‌های برق در شمالی و تاریکی خانه‌های شهروندان است.
متأسفانه اکثریت این افراد، تا جایی که تجربه شده کسانی‌اند که تنها منافع خودشان را می‌خواهند و برای‌شان مرگ شهروندان، معلولیت جوانان، بیوه شدن صدها زن و بی‌سرپرستی صدها خانواده مهم نیست، تنها دریافت امتیاز از بیگانه و انجام دستورات آن است. اگر هست، چرا با دشمن مردم افغانستان دوست هستند و پس از سفرهای‌شان به پاکستان، خون‌های بیش‌تر مردم در مناطق‌شان ریخته می‌شود؟
اگر به یاد داشته باشید، طالبان، در جریان ماه مبارک رمضان، با قساوت بی‌پیشینه‌تری مردم را، شامل کودکان مکتب تا متقاضیان کانکور و بی‌گناهان در مسیر شاهراه‌ها کشتند. به بیش از هفت ولایت حمله کردند، اما شکست خوردند. شکست‌های طالبان در رمضان، باعث شد که در عید رمضان مجبور شوند برای تجدید قوا، آتش‌بس کنند.
هر ذهن جست‌وجوگری با این حقایق پس از سفرها، به این باور می‌رسد که پاکستان و طالبان متوجه شده‌اند که با جنگ واقعی، افغانستان و مردمش را شکست نمی‌دهند، به همین دلیل به روش‌های دیگر، از جمله اجیرسازی رهبران بی‌تعهد روی آورده‌اند.
این افراد، شبیه تاجران مردم و خاک، به پاکستان می‌روند و امنیت، خاک و مردم و تأسیسات عامه مردم‌شان را می‌فروشند.
وقتی طالبان همزمان با اعلام خروج توسط بایدن تمام تلاش‌شان را کردند، چرا کاری را که در ۲۰۱۵ توانسته بودند بکنند (سقوط یک ولایت)، حالا نتوانستند انجام بدهند؟ طالبان با حملات‌شان، با دژ محکم نیروهای امنیتی و دفاعی رو به رو شدند، شکست خوردند و این گونه بود که امیدهای پاکستان با ناتوانی این گروه تروریستی، به خاکستر بدل شد.
اما پاکستان آرام ننشست و به دنبال راهی دیگر رفت. آن کشور از کسانی که سال‌ها دکان‌دار عزت و آرامش مردم خودشان بوده‌اند، یک بار دیگر استفاده کرد. این افراد به پاکستان رفتند و پس از این که برگشتند، در مناطق‌شان چی واقع شد؟
یادداشت: مطلب وارده به ایمیل خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا