آخرین اخبارافغانستانتحلیلروند صلحسیاستصلح

روند صلح؛ فرصت‌هایی که طالبان فدای بن لادن کردند- بخش نخست

بیایید ابتدا فرصت‌های از دست رفته طالبان را بلافاصله پس از حملات ۱۱ سپتمبر بررسی کنیم و سپس به اقدامات آن‌ها و پیامدهای این اقدامات از ۲۰۰۲ بدینسو، نگاه کنیم. پس از پنج ماه مذاکرات صلح میان‌افغانی به نظر می‌رسد که طالبان در همان روش و رویکرد قدیمی خود گیر مانده‌اند

من فعالیت‌های ۲۰۰۱ طالبان را مطالعه کرده‌ام تا بینش فعالیت‌های فعلی و اقدامات آینده آن‌ها را درک کنم. یک زاویه مفید تحقیق، اطلاعات ضبط شده «رابرت گرنیر» رییس پایگاه سیا در اسلام‌آباد بود. خاطرات مکالماتی که او، رهبران آی‌اس‌آی، حامد کرزی و دیگران با نمایندگان مخفی طالبان پس از حملات تروریستی بالای امریکا دارد حاکی از لج‌بازی طالبان در مواجه با واقعیت، ناتوانی در تصمیم‌گیری و بی‌اعتنایی و بی‌تفاوتی به زندگی مردم بی‌گناه افغانستان است که ممکن به خاطر تصمیم‌های غیرعاقلانه آن‌ها جان خود را از دست بدهند.
بیایید ابتدا فرصت‌های از دست رفته طالبان را بلافاصله پس از حملات ۱۱ سپتمبر بررسی کنیم و سپس به اقدامات آن‌ها و پیامدهای این اقدامات از ۲۰۰۲ بدینسو، نگاه کنیم. پس از پنج ماه مذاکرات صلح میان‌افغانی به نظر می‌رسد که طالبان در همان روش و رویکرد قدیمی خود گیر مانده‌اند، مگر اینکه هر نوع فشار حداکثری بر طالبان و حامیان پاکستانی آن‌ها وارد شود.
پیشا-۱۱ سپتمبر
در جنوری ۲۰۰۱، آقای گرنیر یک تلفن ماهواره‌ای را به جلیل، معاون وزیر امور خارجه طالبان داد تا آن‌ها بتوانند در تماس باشند. این امر به دلیل فرصت‌های لازم برای بحث مستقیم بین طالبان و ایالات متحده در طول جنگ، به بینش مذکور منجر شد. تا تابستان ۲۰۰۱، گرنیر به این فکر بود که چگونه اختر محمد عثمانی، فرمانده طالبان در منطقه جنوب، ممکن نقطه ورود مفید برای متقاعد کردن طالبان جهت قطع رابطه با اسامه بن لادن و به نوعی تحویل وی به مقامات خارج از افغانستان باشد. در جولای ۲۰۰۱، گرنیر تلاش کرد تا پاکستان همکاری نزدیک‌تر را در رابطه به افغانستان با ایالات متحده آغاز کند تا هر دو بتوانند از فاجعه قریب‌الوقوع عملیات بیشتر القاعده از خاک تحت کنترول طالبان جلوگیری کنند. او نتوانست ‍پاکستانی‌ها را متقاعد کند هدف شان از ادامه حمایت از طالبان را به ایالات متحده توضیح دهد. لج‌بازی پاکستان و طالبان همچنان منافع امنیت ملی بسیاری کشورها را به سوی غیرقابل تصور سوق می‌داد.
پسا-۱۱ سپتمبر
در ۱۴ سپتمبر ۲۰۰۱، گرنیر با جلیل معاون وزیر خارجه طالبان و ملا عثمانی در کویته پاکستان دیدار کرد. این دیدار پس از چند تماس تیلفونی با جلیل صورت گرفت که نتوانسته بود طالبان را از اسامه بن لادن و افراد ارشدش جدا کند. این گفت‌وگو متفاوت خواهد بود: اکنون ایالات متحده به دلیل لج‌بازی طالبان برای جنگ آماده می‌شد.
ملا عمر رهبر طالبان اکنون اجازه ملاقات مستقیم با دولت ایالات متحده را داده بود. جلیل و گرنیر هر دو می‌دانستند که هیچ‌یک از آن‌ها صلاحیت هیچ گونه توافق را ندارند، اما مایل به شنیدن سخن‌های دیگدیگر بودند. این یک فرصت مهم بود تا از جنگ پیش رو جلوگیری شود. گرنیر یک تقاضای واضح مردود – طالبان باید اسامه را به عدالت بسپارد، در غیر این صورت ممکن هنگام تعقیب و بازداشت، بمیرد. علاوه بر این، افراد نزدیک به بن لادن که تحت تعقیب ایالات متحده بودند، باید تحویل داده شوند. در نهایت، بقایای نیروهای خارجی باید به کشورهای شان بازگردند و کمپ‌های عربستان باید به طور دایم بسته شوند.
فرمانده منطقه جنوبی طالبان به روشی که منطقی به نظر می‌رسید، پاسخ داد، اما بعداً رگ لج‌بازی طالبان ورم کرد. عثمانی اول گفت که «طالبان به خاطر یک نفر (بن لادن) خطر نابودی ملت خود را به جان نمی‌خرد.» بعد از اینکه گرنیر چندین گزینه را پیشنهاد کرد تا طالبان از احتمال بروز جنگ جلوگیری کنند، عثمانی گفت که طالبان هیچ‌یک از آن‌ها را از ترس اینکه القاعده و جهان خواهد فهمید که طالبان بن لادن را تحویل داد، نمی‌تواند انجام دهد. یک بار هم فرمانده طالبان با پرخاش گفت: «اگر شما (ایالات متحده) به ما حمله کنید، شما را شکست خواهیم داد، درست همان‌طور که شوروی را شکست دادیم».
گرنیر توانست با نمایندگان مخفی طالبان صحبت کند تا از ایدۀ خروج بن لادن از افغانستان و جلوگیری از یک جنگ، حمایت شود. این مربوط ایالات متحده بود که گروه کوچکی از افغان‌ها را برای حمله به بن لادن استخدام کند. اما حتی در آن زمان، طالبان نسبت به این ایده اخطار دادند و گفتند به مشاوران تحریک القاعده نباید آسیب برسد.

طالبان جلسه را ترک کردند و گفتند با ملا عمر در این رابطه صحبت می‌کنند. گرنیر حتی این گزینه‌ها را برای جنرال محمود فرمانده آی‌اس‌آی پاکستان پیشنهاد کرد. جنرال محمود به تاریخ هژدهم با ملا عمر نشستی داشت و وعده حمایت در بالاترین سطح را داده بود. برای جلوگیری از نابودی نیروهای طالبان و کشته شدن افغان‌های بی‌گناه که ممکن در جنگ از بین بروند، هیچ پاسخ مثبتی با وجود فرصت‌های زیادی که رییس سیا در برابر طالبان قرار داده بود، دریافت نشد.
ملا عمر پس از چهار ساعت جلسه با آی‌اس‌آی جهت بررسی پیشنهادات ایالات متحده برای جلوگیری از احتمال بروز جنگ، مهجور و ترش‌رو شد و برایش نامعقول به نظر می‌رسید. ]ملا[عمر درک نمی‌توانست که چرا ایالات متحده فکر می‌کند طالبان باید در مورد بن لادن کاری انجام دهند. عمر درک نمی‌کرد که چرا ایالات متحده به خاطر محافظت از بن لادن در نظر دارد به آن‌ها حمله کند. او هنوز هم معتقد بود که القاعدۀ بن لادن نمی‌توانست حملات ۱۱ سپتمبر را انجام دهد. عمر تلاش کرد آی‌اس‌آی را متقاعد کند که ایالات متحده ترسی از بن لادن نداشته باشند و اینکه آن‌ها باید پشت این گپ نگردند.
آی‌اس‌آی توضیح داد که عمر باید هزینه تحویل بن لادن را در مقابل جان ۲۵ میلیون افغان بسنجد. عمر گفت که وی به یک فرد نزدیک می‌گوید تا از بن لادن بخواهد داوطلبانه آن‌جا را ترک کند و روز بعد جلسه علما را فراخواند تا به او مشاوره دهد چه کاری انجام دهد. عمر همچنین توافق کرد تحت شدید‌ترین شرایط، مخفیانه با مامور سری امریکا ملاقات کند.
به تاریخ ۲۰ سپتمبر، رییس جمهور بوش از سخنرانی خود برای دادن ضرب‌الاجل به طالبان نسبت به القاعده استفاده کرد. اویل همان روز، ۷۰۰ تن از علمای اسلامی به رهبر طالبان گفتند که وی می‌تواند به طور قانونی درخواست کند بن لادن داوطلبانه افغانستان را ترک کند.
به تاریخ ۲۱ سپتمبر، ملا عمر با اعلان اینکه بن لادن را تحویل نمی‌دهد یا از او نمی‌خواهد آن‌جا را ترک کند، دروازه جلوگیری از جنگ را بست. ملا ضعیف سفیر وی در پاکستان با حضور در یک کنفرانس خبری تصمیم طالبان را تأیید کرد.
این مطلب ادامه دارد …

نویسنده

جیسن کریس هاوک

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا