آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

صالح یا مصلح؛ عوامل پایداری امنیت در جامعه چیست؟

توفیق عظیمی
[عناصر و عوامل پایداری امنیت در اجتماع و این که چه مسایلی سبب ثبات می‌گردد، از موضوعاتی است که باید روی آن دقیق و در ابعاد مختلف کارشناسی امنیتی- اجتماعی- مذهبی کار شود. این عوامل و عناصر در متون و نصوصی نهفته است که سکان اعتقاد جامعه را در اختیار داشته و پوتانسیل آن را دارد که سبب دگرگونی و دگردیسی بنیادین در اجتماع گردد، در این مطلب به موارد مطرح شده از بعد و دیدگاه دینی نگریسته شده و تلاش می‌شود که معضل امروزی افغانستان(عدم امنیت پایدار) با توجه به فرمایشات مذهبی موشکافی و تحلیل گردد، که از یک جانب گوشه‌ای از عارضه روشن گردد و از سوی دیگر مسیری برای بحث بیشتر گشوده شود].
الله متعال می‌فرماید: فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّة یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الأَرْضِ إِلاّ قَلیلاً مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فیهِ وَ کانُوا مُجْرِمینَ ) {هود ۱۱۶}
و همچنان می‌فرماید : (وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى بِظُلْم وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ ) { هود ۱۱۷}
ترجمه: «چرا در قرون و اقوام قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند؟ مگر اندکی از آنها که نجاتشان دادیم، و آنان که ستم می‌کردند، از تنعم و کامجویی پیروی می‌کردند و گناهکار بودند (نابود شدند).

و چنین نبود که پرودگارت آبادی هارا بظلم و ستم نابود کند در حالی که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند».
در این دو آیه شریف یک اصل اساسی اجتماعی که ضامن نجات جوامع از تباهی است، مطرح شده است و آن اینکه در هر جامعه تا مادامی که گروهی از اندیشمندان متعهد و مسئول وجود دارد، که در برابر مفاسد ساکت نمی‌نشینند و بمبارزه بر می‌خیزند، رهبری فکری و مکتبی مردم را در اختیار دارند، این جامعه به تباهی و نابودی کشیده نمی‌شود. اما آن زمان که بی‌تفاوتی و سکوت در تمام سطوح حکم فرما شد و جامعه در برابر عوامل فساد بی‌دفاع ماند، فساد و به دنبال آن نابودی حتمی است. در آیه فوق، الله (ج) ضمن اشاره به اقوام پیشین که گرفتار انواع بلاها شدند می‌فرماید: چرا در قرون، امتها و اقوام قبل از شما، نیکان و پاکان قدرتمند و صاحب فکری نبودند که از فساد در روی زمین جلوگیری کنند، بعد به عنوان استثناء می‌فرماید: مگر افراد اندکی که از آنها نجات دادیم. این گروه اندک، هرچند امر به معروف و نهی از منکر داشتند، اما مانند لوط و خانواده کوچکش، نوح و ایمان آورندگان محدودش، صالح و تعداد کمی که از وی پیروی کرده بودند، آنچنان کم و اندک بوده‌اند که توفیق بر اصلاح کلی جامعه را نیافتند و به هر حال، ستمگران که اکثریت این جوامع را تشکیل می‌دادند، به دنبال ناز و نعمت و عیش ونوش رفتند و آنچنان مست باده غرور و تعنم و لذات شدند که دست به انواع گناهان زدند.
پس از آن برای تاکید این واقیعت، در آیه بعد می‌فرماید: اینکه می‌بینی خداوند (ج) این اقوام را به دیار عدم فرستاد، بخاطر آن بود که مصلحانی در میان آنان نبودند؛ زیرا خداوند (ج) هرگز قوم، ملیت و دیاری را بخاطر ظلم و ستم نابود نمی‌کند اگر آنها در راه اصلاح گام بردارند چه این که، در هر جامعه معمولاً ظلم و فساد وجود دارد، اما مهم این است که مردم احساس کنند که ظلم و فسادی است و در طریق اصلاح باشند و یا چنین احساس و گام بر داشتن، خداوند (ج) به آنان مهلت می‌دهد و قانون افزایش برای آنها قائل است. اما همین که این احساس از میان رفت و جامعه بی‌تفاوت ماند، فساد و ظلم همه جا را فرا گرفت، آنگاه است که در سنت آفرینش حق حیاتی برای آنها وجود ندارد. نکته دیگری که در آیه فوق جلب توجه می‌نماید، این است که قرآن کریم می‌فرماید: خداوند (ج) هیچ شهر و آبادی را به ظلم و ستم نابود نمی‌کند در حالی که اهلش ( مصلح ) باشند. توجه به این تفاوت ( مصلح ) و صالح این نکته را روشن می‌سازد که تنها صالح بودن، ضامن بقای جامعه و بشریت نیست، بلکه اگر جامعه صالح نباشد ولی در مسیر اصلاح گام بر دارد، او نیز از حق حیات و بقا برخوردار خواهد بود. ولی آنروز که نه صالح بود و نه مصلح، از نظر سنت آفرینش، آن جامعه به نیستی و نابودی مواجه شده و در گودال بدبختی و فرجام ناخوشایند سقوط خواهند نمود.

به تعبیر دیگر، هرگاه اهل جامعه ظالم و بد کردار بود، اما به خود آمده و در صدد اصلاح باشد، چنین جامعه شایستگی شرافتمند را دارا بوده و حق زندگی و حیات را از نظر سنت الهی پیدا می‌نماید. بناءً به یقین اذعان نمود که: جنگ یکی از پدیده‌های شوم و نامیمونی است که تمام هست و بود جامعه را از میان می‌برد، باعث از بین رفتن جان، مال و حتی حیثیت و آبروی مردم گردیده، انواع مفاسد اخلاقی، قانون گریزی، تجاوز و بیداد گری جامعه را فرا گرفت. اگر امنیت و ثبات بر قرار نشود. بقای کشور و مردم را به مخاطره خواهد انداخت. پس مکلفیت و مسئولیت هر فرد جامعه است که برای اصلاح جامعه و تامین صلح و امنیت تلاش پیگیر، همه جانبه و تاثیر گذار نماید تا اثرات مثبت آن را بندگان خداوند (ج) در محیط و ماحول خود احساس کنند و هم مورد لطف و عنایت پروردگار عالمیان قرار بگیرند. چون در سایه صلح، امنیت و همدلی است که حقوق همه اعم از انسان، حیوان و نبات محفوظ و مصئون خواهد بود و در فضای امنیت و آرامش است که جلو افساد مفسدین گرفته خواهد شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا