آخرین اخبارمقالات علمی-تحقیقی

جنگ روانی

سوال مهم این است كه چرا اطلاعات دقیق ندهیم در حالی كه می‌دانیم منابع مختلف و مطبوعات آمار دقیق را پیدا كرده و اطلاع رسانی می‌كنند. در حالی كه رییس جمهور مملكت ده‌ها هزار شهید را پنهان نمی‌كند!

بخش دوم

وضعیت فعلی جنگ روانی
با توجه به اهمیت جنگ روانی، جایگاه تبلیغات در جنگ و تصویری از اهداف ضروری كه در جریان تبلیغات باید به دست آید، آیا ما توانسته‌ایم در این عرصه موفق باشیم؟ جواب منفی است.
ما در طول این مدت نتوانستیم یک استراتژی مدون و علمی جوابگوی وضعیت فعلی را آماده و در چارچوب آن نیازهای روانی جنگ وجامعه را فراهم کنیم. در حالی كه صدها میلیون دالر در این عرصه مصرف شده است، ولی دستاوردهای آن بسیار و بسیار ناكافی بوده است. نه تنها در این امور موفق نبوده‌ایم، که در راستای اطلاع رسانی كه بخشی از مجموعه تبلیغات است بسیار پراكنده و نا بسامان عمل كرده‌ایم به حدی كه از یک طرف باور واعتماد ملی را كاهش داده و از جانب دیگر فضا را برای شایعات دشمن فراهم کرده است. ده‌ها مثال در این مورد وجود دارد. در همین لحظه كه مشغول نوشتن این مقال استم، رسانه‌ها از وضعیت نبرد بالا مرغاب بادغیس گزارش می‌دهند.

سه گونه آمار متفاوت تلفات از وزارت دفاع، ولایت بادغیس و شورای ولایتی بادغیس می‌شنوم. مردم كدامش را باور كنند؟ من حد اقل بیشتر به شورای ولایتی باور كردم، ادعای طالبان سر جایش باشد.
یكی از اهداف اطلاع رسانی در چهار چوب استراتژی تبلیغات، جلب اعتماد و باور مردم به منابع رسمی است، چنین باوری منابع دشمن، شایعات، گزارش‌های پراكنده و نامطمئن را بی‌اعتبار و خنثی و همیشه مردم را متوجه منابع رسمی می‌کند.
سوال مهم این است كه چرا اطلاعات دقیق ندهیم در حالی كه می‌دانیم منابع مختلف و مطبوعات آمار دقیق را پیدا كرده و اطلاع رسانی می‌كنند. در حالی كه رییس جمهور مملكت ده‌ها هزار شهید را پنهان نمی‌كند! شما چرا؟
همه ی ما می‌دانیم كه ما در حال جنگ هستیم و طبعاً جنگ شهید، زخمی، معلول، اسیر، ویرانی و دست بدست شدن بعضی مناطق را به هر دلیلی – جای بحث جداگانه دارد- به همراه دارد ، به ویژه جنگ‌های چریکی و نامنطم كه هر لحظه احتمال یک رخداد دلخراش می‌رود؛ باید اطلاع رسانی دقیق و صادقانه باشد. چنین شیوه‌ای از سویی اعتماد مردم را جلب می‌كند و از سوی دیگر شایعات وپروپاگند دشمن را نقش بر آب.
موضوع اطلاع رسانی دقیق بر می‌گردد به رهبری نهادهای امنیتی، طبعاً به دفاتر اطلاع رسانی گفته می‌شود که چه بگویند و چه نگویند. این نكته باید روشن باشد که مردم به گزارش‌های محلی یا نهادهای محل واقعه بیشتر باور می‌كنند، این؛ یعنی بی‌اعتمادی مردم نسبت به اطلاعات مراكز مسئول و رسمی می‌باشد.
بسیار ضروی است كه بین دفاتر اطلاع‌دهنده خبر هماهنگی ایجاد شود، تقسیم وظایف و استقامت كاری معین شود.
اگر جنگ مربوط وزارت دفاع باشد، همان دفتر راجع به جنگ، تلفات، دستاوردها و … دقیق و صادقانه اطلاع رسانی كند. وزارت امور داخله راجع به مسایل جنایی و رخداد مربوط آن اطلاع بدهد. پراكندگی و آشفتگی در اطلاع رسانی، سبب آشفتگی اذهان عمومی می‌شود.
ادامه دارد….

نویسنده

جنرال ظاهر عظیمی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا