آخرین اخباراسلایدشوافغانستانتحلیل

داکترعبدالله؛ از سایه عطا محمد نور تا خدمت به ارگ

داکترعبدالله چنان ضعیف و آهسته قدم برداشت که از یک طرف حق و صلاحیت خودش محدود شد و از طرف دیگر، مهمترین پست‌های دولتی از سهم پنجاه درصدی‌اش را نیز از دست داد.



کلام را با این پرسش آغاز می‌کنم که آیا داکترعبدالله از همان کسی که تا چندی قبل حتی او را به ارگ راه نمی‌داد، نمایندگی می‌کند و یا از عطا محمد نور؛ کسی که با مصرف نمودن میلیون‌ها دالر و جمع‌آوری میلیون‌ها رای عامل ایجاد حکومت وحدت ملی شد.؟
بعد از آن که اراده واقعی ملت به تاراج رفت و آرای «گوسفندی» جایگزین آرای واقعی شد، عطا محمد نور با حس عدالت پروری، اولین شخصی بود که برای احقاق حق ملتِ سربلند و آزادی‌خواه افغانستان، چنان به شدت و صراحت لهجه صدای مخالفت کشید که خواب از چشمان سارقان و طراحان تقلب‌های ننگین ربوده شد.
صدای بُرنده و قاطعانه‌اش که از میلیون‌ها شهروند نمایندگی می‌کرد، باعث تعویق اعلان نتیجه انتخابات تقلبی شد، پای سازمان‌های بین‌المللی را به افغانستان کشانید و پروسه شفاف‌سازی آرای واقعی از آرای «گوسفندی» نیز به اجرا درآمد.
میزان گستردگی در سازمان‌دهی تقلب و موجودیت صندوق‌های مملو از آرای «گوسفندی»، روند شفاف‌سازی آرای واقعی را به ناکامی مواجه ساخت و نتیجتاً، ایالات متحده امریکا برای ختم جنجال‌های انتخاباتی، بر خلاف ماده ۶۱ قانون اساسی کشور در فکر ایجاد حکومت وحدت ملی شد و بر اساس یک توافق، اشرف غنی احمدزی به عنوان رییس جمهور و داکترعبدالله به عنوان رییس اجرایی، شرکای پنجاه درصدی قدرت شناخته شدند.
بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی، اشرف غنی احمدزی بسیار به شکل خوب از تیم و رای دهندگان‌اش نمایندگی کرد. از یک طرف وزارت‌ها، معیینیت‌ها، ولایت‌ها، سفارت‌ها و سایر پست‌های کلیدی سهم خودش را به حامیان انتخاباتی‌اش سپرد. از طرف دیگر، بر اساس دسیسه، توطیه، بی‌باوری و تعهدشکنی‌هایش، بیشترین سهم داکترعبدالله را نیز قبضه کرد و تعداد انگشت شماری را که از سهم داکترعبدالله باقی مانده بود همواره مورد انتقاد و انزجار قرار داد.
داکترعبدالله که از بسترحزب جمعیت وارد کارزارهای انتخاباتی شده بود، با حمایت‌های مالی و معنوی اعضای کلیدی این حزب به عنوان شریک پنجاه درصدی قدرت شناخته شد، اما در جریان چند سال از عمر حکومت وحدت ملی، داکترعبدالله چنان ضعیف و آهسته قدم برداشت که از یک طرف حق و صلاحیت خودش محدود شد و از طرف دیگر، مهمترین پست‌های دولتی از سهم پنجاه درصدی‌اش را نیز از دست داد.
کلیدی‌ترین ضربات که در موجودیت داکترعبدالله نثار حزب جمعیت و هم‌پیمانان انتخاباتی‌اش شد، برکناری اعضای ارشد این حزب از کابینه و سایر پُست‌های دولتی، سلب صلاحیت شدن صلاح الدین ربانی وزیر خارجه و رییس این حزب، محدود شدن صلاحیت‌های کاری تعداد انگشت شمار این حزب در حکومت و همچنان افزایش فشارها و گسترش دسیسه‌ها علیه عطا محمد نور والی بلخ و رییس اجرایی جمعیت اسلامی می‌باشد.
نکته اصلی این است که برخورد اشرف غنی احمدزی، بیان‌گر بغض وعقده‌مندی او می‌باشد اما بی‌توجهی و خاموشی داکترعبدالله بیان‌گر ضعف و ناتوانی او است و یا این که بیان‌گر زمینه‌سازی برای حذف و شکست حامیان دیروزی‌اش؟ و چرا؟
اینک، زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که گویا اشرف غنی احمدزی، حمایت، رضایت و قناعت ملت بزرگ افغانستان را نادیده گرفته و در تلاش حذف عطا محمد نور است. آنچه که با قاطعیت ثابت است این که بدون همکاری و همدستی داکترعبدالله، اشرف غنی احمدزی هیچ‌گاه جرئت و شجاعت این کار را ندارد. اما پرسش اصلی این است که در جریان این همه توطیه‌چینی و دسیسه‌سازی ارگ علیه عطا محمد نور، داکترعبدالله چرا مهرسکوت برلبانش گذاشته وکوچک‌ترین واکنش از خود نشان نداده است؟
آیا عطا محمد نور، با مصرف نمودن میلیون‌ها دالر پول شخصی، سبب جمع‌آوری میلیون‌ها رأی برای داکترعبدالله نشده بود؟ آیا عطا محمد نور رییس اجرایی همان حزبی نیست که داکترعبدالله افتخار حمایت آن را داشت؟ آیا عطا محمد نور همان همسنگر داکترعبدالله نبود که سال‌های متمادی درکنارهم برای تحقق اهداف مشترک تلاش و مبارزه نمودند؟ و نهایتأ، آیا داکترعبدالله هیچ‌گونه احترام به ملت بزرگ افغانستان ندارد که با سکوت‌اش در مقابل بی‌عدالتی‌های اشرف غنی، زمینه حذف بزرگ‌ترین حامیان وهمپیمانان‌اش را مساعد ساخته است؟
نهایتأ، عمرانسان خیلی کوتاه و سیاست هم خیلی متغیراست. درصورتی که عطا محمد نور در حکومت باشد یا نباشد، بالآخره عمرحکومت وحدت ملی نیز، به پایان خواهد رسید. اما آنچه که مهم است این که ما چگونه تاریخی برای نسل‌های بعدی افغانستان برجا خواهیم گذاشت؟ تاریخ ناجوانی، حذف‌محوری، استفاده جویی، توطیه، دسیسه‌سازی و حکومت‌داری قوم‌محورانه. در هردو صورت، سکوت و بی‌توجهی داکترعبدالله جز همدستی او با اشرف غنی احمدزی، جز هماهنگی او برای حذف حامیان دیروزی، جز همکاری او برای ضعف و شکست عدالت‌خواهی، تفسیردیگری نخواهدداشت.
محمدجواد رحیمی

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا