آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

دروغ و فریب؛ آنچه واقعاً در افغانستان اتفاق افتاد- بخش دوم و پایانی

مصاحبه‌ها و اسنادی که بسیاری آن‌ها قبلاً منتشر نشده بود، نشان می‌دهد چگونه دولت‌های رییس جمهور جورج دبلیو بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ حقیقت را دو دهه پنهان کردند. آن‌ها به آهستگی در جنگی شکست می‌خوردند که امریکایی‌ها زمانی با قاطعیت از آن حمایت می‌کردند


فرکلی گفت شورشیان «به هیچ‌یک از اهداف خود دست نیافتند» و «به سرعت زمان شان به پایان می‌رسد». او افزایش حملات انتحاری را رد و نشانه «درماندگی» طالبان دانست.
سه روز بعد، کارل ایکنبری جنرال سه ستاره ارتش ایالات متحده به برلین رفت تا پشتیبانی عمومی اروپا را از نیروهای ناتو تقویت کند. وی گفت متحدان در ۲۰۰۷ «برای موفقیت آماده هستند» و چنین وانمود کرد که طالبان به وحشت افتادند.
ایکنبری افزود: «ارزیابی ما این است که آن‌ها (طالبان) می‌بینند زمان علیه آن‌ها پیش می‌رود».
اما خوش‌خوانی جنرال‌ها خلاف ارزیابی‌های اطلاعاتی یک‌ساله بود که قدرت‌گرفتن شورشیان را نشان می‌داد.
در فبروری ۲۰۰۶، رونالد نیومن سفیر امریکا در افغانستان در پیام دیپلماتیک محرمانه به مقامات در واشنگتن گفت که یک رهبر بااعتماد طالبان به ایالات متحده هشدار داده است: «ساعت دست شما است، اما زمان از آن ماست».
یک مقام دولت بوش که از وی نامی گرفته نشده، به مصاحبه‌کنندگان تاریخ شفاهی گفت که افزایش حملات انتحاری و بمب‌‌های کنار‌جاده‌ای – تاکتیک وارداتی شورشیان از عراق -– باعث ترس در میان مقامات امریکایی در افغانستان شد که مبادا «تهاجم تِت در قندهار» آغاز شود. (تهاجم تِت، به لشکرکشی خونین ۱۹۶۸ نیروهای ویتنام شمالی که موجب تضعیف حمایت امریکایی‌ها از جنگ ویتنام شد، اشاره دارد.)
این مقام گفت: «در پایان ۲۰۰۵ و آغاز ۲۰۰۶، ما با نقطه عطفی مواجه شدیم، وقتی به این واقعیت برخوردیم که شورشی (در افغانستان) وجود دارد که واقعاً می‌تواند ما را شکست دهد. اواخر ۲۰۰۵، همه‌چیز در مسیر اشتباه پیش می‌رفت».
در جولای ۲۰۰۵، نیومن به عنوان یک دیپلمات بلندپایه امریکایی وارد کابل شد. او به عنوان فرزند سفیر پیشین ایالات متحده در افغانستان، تابستان دلپذیری را به عنوان یک جوان تازه عروسی‌کرده در این کشور در سال ۱۹۶۷ گذرانده بود. آن زمان که صلح در افغانستان برقرار بود، نیومن در سراسر این کشور سفر کرده بود، اردو زده بود و اسب و گاومیش‌سواری کرده بود.
وقتی نیومن ۳۸ سال بعد به افغانستان بازگشت، این کشور یک ربع‌ قرن را مدام در جنگ سپری کرده بود. او بلافاصله به مافوق خود در واشنگتن گفت که واضح است خشونت در شرف تشدید بیشتر است.
نیومن در مصاحبه تاریخ شفاهی دیپلماتیک گفت: «در خزان ۲۰۰۵، من همراه با جنرال ایکنبری گزارش دادم که ما در سال آینده، یعنی ۲۰۰۶، با شورش گسترده‌ای روبرو خواهیم شد و این بار خونین‌تر و به مراتب بدتر خواهد بود».
نخست، باور این‌که طالبان بتوانند یک خطر استراتژیک خلق کنند برای بسیاری مقامات در واشنگتن دشوار بود. حتی برخی رهبران نظامی، طالبان را دست‌کم گرفته و فکر می‌کردند که هرچند طالبان ممکن بخش‌هایی از مناطق روستایی را در کنترول خود داشته باشند، اما تهدیدی برای حکومت در کابل نخواهند بود. جنرال برنارد چامپوکس معاون وقت فرمانده یگان ارتش امریکا از ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ در مصاحبه تاریخ شفاهی گفت: «ما تصور می‌کردیم توانایی طالبان به شدت کاهش یافته است».
پاول تولان جنرال نیروهای ویژه که در سال ۲۰۰۵ در ولایت هلمند خدمت کرده بود، می‌گوید که مقامات ارشد امریکایی به اشتباه این جنگ را ماموریت حفظ صلح و بازسازی تلقی می‌کردند. او تلاش می‌کرد برای هر کسی که به حرفش گوش می‌داد، توضیح دهد که جنگ شدت و طالبان قدرت گرفته‌اند.
او در مصاحبه تاریخ شفاهی ارتش هشدار داد: «اگر این کار را درست انجام ندهیم، به این‌ها اجازه می‌دهیم ما را سال‌ها از پیروزی باز دارند».
اما دولت بوش هشدارهای داخلی را سرکوب و روی حقایق جنگ سرپوش گذاشت. دونالد رامسفلد وزیر دفاع امریکا در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان گفت که اوضاع آن‌قدر خوب پیش می‌رود که پنتاگون به زودی حدود ۱۰ درصد نیروها را از افغانستان به خانه می‌آورد. وی اعلان کرد: «این نتیجه مستقیم پیشرفت‌هایی است که در این کشور انجام می‌شود».
با این حال، دو ماه بعد دفتر رامسفلد و سایر مقامات در واشنگتن هشدار محرمانه دیگری از سفیرشان در کابل دریافت کردند.
در پیام نگران‌کننده ۲۱ فبروری ۲۰۰۶، نیومن چنین پیش‌بینی کرد که «خشونت در چند ماه آینده افزایش می‌یابد»، بمب‌گذاری‌های انتحاری در کابل و سایر شهرهای بزرگ بیشتر می‌شود.
او پناهگاه‌های امن طالبان را در پاکستان مقصر دانست و هشدار داد که اگر این موضوع رسیدگی نشود، می‌تواند «برای ایالات متحده منجر به ظهور دوباره همان تهدید استراتژیکی شود که چهار سال پیش ما را به مداخله وادار کرد.» به عبارت دیگر، ۱۱ سپتمبر دیگر.

نیومن در این پیام با ابراز نگرانی گفت که اگر انتظارات مدیریت نشود، حمایت عمومی کاهش می‌یابد. او در مصاحبه تاریخ شفاهی گفت: «فکر می‌کردم که تلاش برای آماده کردن امریکایی‌ها در این مورد مهم است تا آن‌ها متعجب نشوند و همه‌چیز را بازگشت به گذشته نبینند».
اما به مردم هرگز چنین صحبت‌های صریح گفته نشد. اندکی پس از پیام محرمانه سفیر، بوش در سفرش به افغانستان به افزایش خشونت‌ها یا ظهور مجدد طالبان هیچ اشاره‌ای نکرد. در عوض، وی از پیشرفت‌هایی مانند برقراری دموکراسی، مطبوعات آزاد و مکاتب برای دختران سخن گفت.
بوش در کنفرانس خبری ۱ مارچ به کرزی گفت: «پیشرفت کشور شما ما را تحت تأثیر قرار داده است.»
دو هفته بعد، فرکلی در گفت‌وگو با خبرنگاران در بگرام، قوی‌شدن طالبان و القاعده را رد کرد. این جنرال امریکایی گفت که خشونت به خاطر گرم‌شدن هوا و وضعیت تهاجمی نیروهایش، افزایش یافته است. فرمانده فرقه ۱۰ کوهستان گفت: «ما برای جنگ سراغ دشمن می‌رویم. اگر در هفته‌ها و ماه‌های آینده شما شاهد افزایش خشونت‌ها بودید، این احتمالاً ناشی از عملیات‌های تهاجمی ارتش ملی افغانسان، پولیس ملی و نیروهای ایتلاف خواهد بود. وی افزود: «من به شما خواهم گفت که پیشرفت در افغانستان ادامه دارد و شما می‌توانید واقعاً آن را ببینید».
دوربین فرمانده ماموریت آموزش نیروهای افغانستان در کنفرانس خبری پینتاگون در ماه می، گزارش امیدوار‌کننده‌ای از وضعیت نیروهای امنیتی افغانستان ارایه کرد. او گفت که آن‌ها «در اختلال و نابودی» دشمنان شان موثر بوده‌اند و این‌که ارتش افغانستان در روند سربازگیری پیشرفت «چشم‌گیر» داشته است.
دوربین کنفرانس خبری را با دعوت از خبرنگاران برای بازدید از افغانستان و قضاوت در مورد عملکرد نیروهای امنیتی افغانستان پایان داد. وی گفت: «من فکر می‌کنم اگر این کار را انجام دهید، شما نیز مانند من از پیشرفت شان تحت تأثیر قرار می‌گیرید.»
چند روز بعد، کسی به راستی آمد تا خود از نزدیک ببیند. مک‌کافری جنرال بازنشسته ارتش امریکا قهرمان جنگ خلیج فارس بود. پس از یک دهه بازنشستگی، ارتش امریکا از وی خواست تا به افغانستان و پاکستان سفر کند و ارزیابی‌ مستقلی انجام دهد. این ماموریت علنی نشد.
مک‌کافری طی یک هفته با ۵۰ مقام ارشد مصاحبه کرد. او در گزارش ۹ صفحه‌ای خود از فرماندهان امریکایی ستایش می‌کند و چندین موفقیت را برجسته می‌کند، اما حکم خود را مسکه‌مالی نمی‌کند: «طالبان به شکست نزدیک نیست و جنگ رو به وخامت است».
او طالبان را آموزش دیده، تاکتیک شان را بسیار تهاجمی و هوشمندانه قضاوت کرد که مجهز با «سلاح‌های عالی» هستند. وی افزود: «شورشیان نه ترسیده‌اند و نه فشار زمان را احساس می‌کنند، و به زودی استراتژی را اتخاذ خواهند کرد که همانا انتظار برای خروج ما است».
برعکس، مک‌کافری گفت که ارتش افغانستان «به گونه فجیعی کمبود منابع دارد» و سربازان ارتش نسبت به طالبان مهمات و سلاح‌های کم‌تری دارند. او پولیس افغانستان را بی‌ارزش خواند و گفت: «آن‌ها در وضعیت فاجعه‌باری قرار دارند. آن‌ها تجهیزات درستی ندارند، فاسد، ناشایسته، درگیر مواد مخدر و از لحاظ رهبری و آموزش ضعیف هستند».
مک‌کافری پیش‌بینی کرد که حتی در بهترین سناریوی ممکن، ۱۴ سال دیگر (تا ۲۰۲۰) طول می‌کشد تا نیروهای امنیتی افغانستان بتوانند بدون کمک ایالات متحده فعالیت کنند.
این گزارش زنجیره فرماندهی را گذراند و به رامسفلد و روسای ستاد ارتش رسید. مک‌کافری هشدار داد: «ما در ۲۴ ماه آینده با شگفتی‌های ناخوشایند زیادی مواجه خواهیم شد. رهبران ملی افغانستان همه نگرانند که ما در سال‌های آینده از افغانستان خارج شویم – مسئولیت به دوش ناتو بیفتد – و همه‌چیز دوباره به هم بریزد».
اگر نتایج هشداردهنده مک‌کافری کافی نبود، رامسفلد خیلی زود دوز دیگری از واقعیت تلخ افغانستان دریافت کرد.
۱۷ اگست ۲۰۰۶، مارین استرومکی مشاور غیرنظامی مورد اعتماد وزیر دفاع امریکا گزارش محرمانه ۴۰ صفحه‌ای خود را با عنوان «افغانستان در مرحله حساس» ارایه کرد. استرومکی پس از مک‌کافری سفر جداگانه‌ای حقیقت‌یابی به این منطقه جنگی داشت و در بسیاری موارد به نتیجه‌گیری‌های مشابهی رسیده بود.
اما او نسبت به قابلیت دوام و پایداری متحدان واشنگتن در کابل به‌شدت ابراز تردید کرده بود. به گفته وی، دولت افغانستان ناتوان و ناصادق بود و برای استفاده‌جویی طالبان در بخش‌هایی از این کشور خلاء‌قدرت به میان آورده است.
استرومکی گزارش داد: «این طور نیست که دشمن بسیار قوی است، بلکه حکومت افغانستان بسیار ضعیف است».
در همین حال، سفارت امریکا در کابل با موج جدیدی از بدبینی‌های داخلی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. سفیر نیومن به تاریخ ۲۹ اگست ۲۰۰۶ پیام محرمانه‌ای به واشنگتن فرستاد: «ما در افغانستان در حال پیروزی نیستیم».

دو هفته پس از هشدار سفیر، ایکنبری در پنجمین سالگرد حملات ۱۱ سپتمبر در مصاحبه‌ای با ای‌بی‌سی‌ نیوز برعکس آن‌ را به مردم بیان کرد.
این جنرال امریکایی تأکید کرد: «ما در حال پیروزی هستیم. اما من می‌گویم هنوز برنده نشده‌ایم.» ایکنبری در پاسخ به سئوالی مبنی بر این‌که آیا امکان دارد ایالات متحده شکست بخورد، گفت: «باخت در افغانستان یک گزینه نیست».
اما اگر این جنرال‌ها به سربازان خود در میدان نبرد گوش می‌کردند، احتمالاً از چنین غروری دوری می‌کردند.
جان بیکفورد، سرباز ۲۶ ساله اهل لیک پلاسید شهر نیویارک بیشتر سال ۲۰۰۶ را در ولایت پکتیکا در شرق افغانستان گذراند. او همراه با سربازان فرقه ۱۰ کوهستان در پایگاه «فایربیس تیلمن» مستقر بودند. نام این پایگاه برگرفته از نام بازیکن لیگ ملی فوتبال بود که پس از حملات ۱۱ سپتمبر به ارتش پیوست و سپس در حمله خودی کشته شد.
بیکفورد می‌گوید که جنگ در ۲۰۰۶ نسبت به اولین ماموریت سه سال پیش وی در شرق افغانستان «تقریباً ۱۰ برابر بدتر» شده بود. واحد او هفته چهار یا پنج بار با شورشیان درگیر می‌شد. دشمن حدود ۲۰۰ جنگجو را برای سقوط‌دادن پوسته‌های نظارتی امریکا گرد آورده بود.
وی در مصاحبه تاریخ شفاهی ارتش گفت: «ما می‌گفتیم که طالبان را شکست دادیم، اما آن‌ها همیشه در پاکستان بودند و تجدیدگروه و برنامه‌ریزی می‌کردند و اکنون قوی‌تر از همیشه برگشته‌اند. طوری که حملات و کمین آن‌ها به خوبی سازماندهی شده بود و می‌دانستند که چه کنند».
در اگست ۲۰۰۶، بیکفورد در حال گشت‌زنی در هاموی زرهی بود که شورشیان با نارنجک‌انداز کاروان وی را کمین زدند. ترکش ران راست، ساق پا، مچ پا و کف پای بیکفورد را شکافت. تیم وی حمله را دفع کردند، اما روزهای او به عنوان پیاده‌نظام به آخر رسید.
بیکفورد سه ماه در مرکز بهداشتی والتر رید ارتش بستری بود. در دوران بهبودی، او به افزایش تهدید شورشیان فکر می‌کرد.
او می‌گوید: «آن‌ها افراد خیلی باهوش و دشمن ما هستند، اما مستحق احترام زیادی هستند و هرگز، هرگز، هرگز نباید دست‌کم گرفت».

نویسنده

گریگ ویتلاک

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا