آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاستصلح

سخنی درباب انتخابات ریاست جمهوری

واقعیت این است که برای ریاست جمهوری و خیلی چیزهای دیگر، همه وهمه پیشاپیش درکاخ سفید و سفارت امریکا تصمیم گرفته می‌شود. باور ندارم چهره های سیاسی در افغانستان این را ندانند. اما آن‌ها درست می‌گویند: چه باید کرد؟ باید واقع بین بود

نمایش انتخابات، اگر احتمالاً انجام شود بی‌نتیجه است. طالبان را یا می‌آورند ویا می‌آیند. (البته که برای مدتی) بعد از رفتن امریکایی‌ها که حتمی است، در رژیم امارت اسلامی طالبان، انتخابات بی‌معنی است. کار بی‌هوده وشیطانی است. اگر به فرض محال، طالبان هم نیاید، دیگر هیچ کس این قانون اساسی و این گونه «سلطنت جمهوری» را قبول ندارد. حد اقل همان سخن عطا محمد نور درست است که گفته بود: در نبود خارجی‌ها یک هفته ارگ را می‌گیریم. یک هفته نه ده هفته. اما سرانجام امکان ندارد، با قانون اساسی زمان اشغال؛ زندگی در افغانستان نفس بکشد.
به دو دلیل تجربی وطبیعی ازجامعه وشخصیت افغانی جماعت درین عصر، با داشتن صلاحیت «سلطنتی اوغانی» در نبودغربی‌ها، ریس جمهور تا ایجاد «ملت واحد افغان» هیچ چیز جز خون مخالفین نمی‌نوشد. دوم، مخالفین هم اگر مردگان باشد، سر از کفن در خواهند آورد. این است که هیچ عقلی نمی‌پذیرد که در نبود غربی‌ها، جیغ‌های آدم‌های مثل غنی، در افغانستان طنین داشته باشد.
در « قانون اساسی خلیلزاد در زمان اشغال» یعنی در قانون اساسی موجود؛ صلاحیت معاونین به اندازه بادیگارد رییس جمهور هم نیست. بادیگارد اختیار «لت وکوب» کسانی را که از رییس جمهور سوال نمایند و به مذاق شان خوش نخورد، دارد. اما معاونین هرگز چنین صلاحیت ندارند. اما دو صلاحیت نه در قانون اساسی بلکه بر اساس تجربی دارند. دروغ گفتن وقسم خوردن در برابر مردم برای توجیه خلاف کاری‌های سلطان. هم در زمان انتخابات و هم در زمان سلطنت مطلقه رییس جمهور. چنین نیست؟
رای مردم و ملیت‌های افغانستان، در زمان «اشغال افغانستان» هیچ تاثیری بر اوضاع سیاسی وتامین آرزوهای آن‌ها ندارد. سخن تاجران سیاسی به کنار که می‌گویند: برای ریاست جمهوری غنی، یک معلم خوش قلب در غرب کابل، خلیلی را مشورت داد وخلیلی دوستم را. سپس امریکایی‌ها و ناتو این پلان را قبول کرد که باید سربازان و امکاناتش را برای او مصرف نماید.
واقعیت این است که برای ریاست جمهوری و خیلی چیزهای دیگر، همه وهمه پیشاپیش درکاخ سفید و سفارت امریکا تصمیم گرفته می‌شود. باور ندارم کارمندان سیاسی در افغانستان این را ندانند. اما آن‌ها درست می‌گویند: چه باید کرد؟ باید واقع بین بود…
وقتی که چنین است. بیایید همه باهم درین نمایش؛ واقعاً ازلطیف پدرام حمایت کنیم. این کار خوبی‌های بسیار دارد که می‌شمارم:
یک: سخن وتوجیهات تاجران سیاسی به کنار. لطیف پدرام حرف دل مردم و آنچه مردم افغانستان می‌خواهند مطرح کرده است. شرع هر دین و آیینی، حکم و حکمت حقوق بشر و هم قانون حفاظت از حیوانات؛ این استدلال را می‌پسندد، وقتی که نمی‌خواهیم سخن همدیگر را بشنویم، وقتی که نمی‌توانیم بر هیچ مورد تفاهم نماییم، وقتی که درندگی وخو‌ن‌ریزی، برای قرن‌ها طبیعت آدمی درین کشور گردیده است؛ بهترین و تنهاترین چاره همین است که هر کس در جای خود باشد وهمدیگر را نخوریم و زندگی کنیم. آن موارد را که به نفع تمام مناطق فدرال است، مشترکاً قانونی برای شان تدوین ومراعات نماییم. این جوهراصلی معنی فدرال است که تمام ملیت‌های افغانستان می‌خواهند و پدرام آن را به درستی بیان می‌کند.
نویسنده: رفیق رجا

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا