آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

عیار کُشی

به جای استاد عطا هر سیاستمدار دیگری هم می‌بود ابتدا مار آستین را سر می‌کوفت تا به حق خواهی برسد، نه حق خواستن برای اژدها. و بی‌هیج تردیدی در همه سال‌های بعد، باز این استاد عطا خواهد بود که جامه عیاری اجدادی را بر تن می‌کند و پناه مردمش می‌شود. این خط و این نشان.

جامی است که دهر آفرین می زندش – صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف – می سازد و باز بر زمین می زندش
تازگی صحبت‌های یک مجلس خصوصی استاد عطا محمد نور انتشار یافته که ظاهراً از خیلی وقت پیش است. از هنگامی که او یک تنه در مقابل همه ایستاده بود و لشکر فیسبوک چلونکی‌های بی‌چشم، از میان خانه به او می‌تاختند و بد چشم‌ها از بیرون خانه، برای همین او از یاران خانگی چون صالح و عبدالله شکایت می‌کند.
خاصیت سیاست‌گری در بین اقوام و مردمانی که سال‌ها بر اریکه مانده‌اند اتحادشان است. دشمن هم می‌شوند اما همدیگر را پاس می‌دارند. به خون هم می‌مانند اما خون هم را نمی‌ریزند. برای همین، در آستین مرقع همیشه سرمایه نوی دارند. مردم فرودست و همیشه مضمحل اما عادت خود خوری دارند. فرزندان ارشد خود را اول می‌خورند. می‌بینند در طایفه شان چه کسی به یوسفی می‌رسد و می‌درخشد. بعد همان یوسف را که ناجی و دست رنج قرن‌های شان است در چاه می‌اندازند یا به اغیار می فروشند یا به دهن گرگی پیراهنش را پاره می‌کنند. این گونه آن قوم را خدا به مصیبت قحطی و بردگی برابر می‌کند. دوباره همان برادران به پیش یوسف با شرمساری می‌روند و همان یوسف آن ها را نجات می‌دهد. اما یوسفی که از ناچاری به عزیز مصر پناهنده شده، چون یوسفی کار اوست، در هر جا او عزیز است.
ما سال‌ها به همین گونه طی کرده‌ایم، یوسف‌های خود را به چاه انداخته‌ایم و بعد جشن گرفته‌ایم. همین کار را با امیر عالم خان کردیم. همین کار را با آل سامان کردیم همین کار را با همه نخبگان خود کردیم و می‌کنیم. برای همین، دست مان خالی است. داکتر عبدالله اگر خنجر خیانت نمی‌آخت و استاد را در بلخ با خیانت سرنگون نمی‌کرد، امروز پناهی در شمال داشت. امروز حداقل ریاست اجرایی را می‌گرفت. اما چه سود از ریاست اجرایی برای کسی که جبن و خیانت در خونش نهادینه است. دفعه قبل چه کرد؟
به جای استاد عطا هر سیاستمدار دیگری هم می‌بود ابتدا مار آستین را سر می‌کوفت تا به حق خواهی برسد، نه حق خواستن برای اژدها. و بی‌هیج تردیدی در همه سال‌های بعد، باز این استاد عطا خواهد بود که جامه عیاری اجدادی را بر تن می‌کند و پناه مردمش می‌شود. این خط و این نشان.

نویسنده

محمدرضا هيواد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا