آخرین اخبارتحلیلجهانسیاست

انتقال سفارت امریکا به قدس؛ چرا اکنون؟

بسیاری بر این باور هستند که اقدامات ترامپ مبنی بر خروج امریکا از توافق‌نامه اقلیمی پاریس، فرمان وی برای ایجاد محدودیت برای مهاجرت به امریکا و هم‌چنین خروج از توافق هسته‌ای با ایران و اکنون مسئله بیت‌المقدس، به دلیل آن صورت می‌گیرد که پرونده رسوایی روس گیت را لاپوشانی کند.


دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا در روزهای کارزار انتخاباتی خویش برای ریاست جمهوری بارها اعلام کرده بود که در اولین روز رسمی کاری خود به عنوان رییس جمهور امریکا سفارت این کشور را به بیت‌المقدس انتقال داده و رسماً این شهر را به عنوان پایتخت اسراییل خواهد شناخت.
با روی کار آمدن ترامپ به عنوان رییس جمهور امریکا وی این وعده‌اش را برای شش ماه به تعویق انداخت اما در نهایت دوشنبه (۲۴، ثور) امریکا به دستور ترامپ سفارت خود را از تل‌ابیب به بیت‌المقدس منتقل کرد.
انتقالی که با واکنش تند و تظاهرات مردم فلسطین روبه‌رو شد و در نتیجه ارتش اسراییل ده‌ها فلسطینی را در این تظاهرات به گلوله بست و صدها تن دیگر را زخمی کرد.
ماجرا از کجا آغاز شد؟
کنگره امریکا در سال ۱۹۹۵ قانونی را به تصویب رساند که بر اساس آن سفارت این کشور از تل‌ابیب به بیت‌المقدس منتقل شود. در همین حال این مصوبه به رییس جمهور این اجازه را داده بود تا در صورت «ایجاب منافع امریکا» این مصوبه را هر شش ماه به تعویق بیندازد. از سال ۱۹۹۵ به بعد هیچ کدام از رییسان جمهوری امریکا از جمله بیل کلینتون، رییس جمهور وقت امریکا، بوش پسر و بارک اوباما این جسارت را پیدا نکردند تا این تصمیم را اجرایی کنند، چنان که ذکر شد حتی خود ترامپ نیز شش ماه پیش هم‌چون روسای جمهور پیشین اجرای این قانون را برای مدت شش ماه به تعویق انداخته بود.
از زمان تشکیل دولت اسراییل در سال ۱۹۴۸، تاکنون امریکا مدافع درجه یک اسراییل در منطقه بوده است. زیرا لابی‌های یهودی ریشه‌ بسیاری عمیق در اقتصاد، سیاست و به خصوص رسانه‌ در امریکا دارند. تمام رییسان جمهور امریکا برای پیروزی در انتخابات مجبور هستند اعتماد لابی‌های یهودی را جلب کنند.
جیمی کارتر (رییس جمهور اسبق امریکا) که در۱۹۷۵م و ۱۹۷۶م برای کارزار انتخاباتی خود بارها تاکید بر «اسراییل واحد» کرد و صلح در خاورمیانه را منوط به ایجاد «رابط دیپلماتیک اسراییل با اعراب» دانست. رونالد ریگان نیز برای رای آوردن مجبور شد امتیازهای چشم‌گیری را برای لابی‌های یهودی بدهد. اوباما و ترامپ نیز از این قاعده مستثنی نیستند. چنان که ذکر شد ترامپ به کمک مشاورین خود وعده‌ای بسیار بزرگ برای اسراییل داد که قانون امریکا نیز آن را تثبیت کرده بود؛ و آن انتقال سفارت این کشور از تل‌ابیب به بیت المقدس است. اکنون اگر این مسئله را هم نادیده بگیریم و تصور کنیم که رییسان جمهور امریکا نیازی به حمایت لابی‌های یهود نداشته و ندارند، سوال این‌جاست که چرا امریکا پس از ۲۳ سال، اکنون اقدام به چنین کاری کرده است؟
این مسئله از دو زاویه قابل بحث است؛ پرونده رسوایی ترامپ موسوم به «روس گیت» و «وضعیت منطقه».
روس گیت
بسیاری بر این باور هستند که اقدامات ترامپ مبنی بر خروج امریکا از توافق‌نامه اقلیمی پاریس، فرمان وی برای ایجاد محدودیت برای مهاجرت به امریکا و هم‌چنین خروج از توافق هسته‌ای با ایران و اکنون مسئله بیت‌المقدس، به دلیل آن صورت می‌گیرد که پرونده رسوایی روس گیت را لاپوشانی کند. ارتباط ترامپ و نزدیکانش با روسیه (موسوم به روس گیت)، به ویژه داماد وی که اتفاقاً مشاور ارشد رییس جمهور امریکا در مسایل غرب آسیاست یک مسئله جنجالی برای ترامپ بود که می‌توانست وی را تا برکناری از سمت ریاست جمهوری پیش ببرد، به خصوص که مسئله «جرد کوشنر» که از خانواده‌ای صهیونیست و متنفذ در اسراییل بود نیز به آن اضافه شد.
کوشنرمتهم است که به «مایک فلین» مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، دستور داده بوده که در زمان انتخابات با ماموران اطلاعاتی و سفارت مسکو ارتباط بگیرد، امری که بر اساس قوانین داخلی امریکا نوعی خیانت محسوب می‌شود. بسیاری بر این اعتقاد هستند که ترامپ به‌دین وسیله انتقادهای داخلی را به بحران بیرونی انتقال داده و توجه مردم و رسانه‌ها را به این بحران‌ها در بیرون از امریکا سوق داده است.
وضعیت منطقه

آنچه بسیار مهم است تا در مورد اقدام امریکا برای انتقال سفارت‌اش از از تل‌ابیب به بیت‌المقدس در چنین برهه زمانی بدانیم، در نظر گرفتن «وضعیت منطقه» در این زمان است. چنان که ذکر کنگره امریکا در سال ۱۹۹۵ قانون انتقال سفارت‌اش از تل‌ابیب به بیت‌المقدس را به تصویب رساند، اما هیچ کدام از رییسان جمهور امریکا جسارت این انتقال را نداشتند؛ زیرا در آن زمان وضعیت خاورمیانه چنین نبود. سوریه یک سپر جدی و کشوری مقاوم بود، مصر هم‌چنان و عراق در وضعیت نابه‌سامان کنونی نبود و کشورهای عربی از جمله عربستان نیز رابطه خوبی با اسراییل نداشتند. اما اکنون کشورهای دیگر عربی را بحران جنگ تهدید می‌کند و عربستان سعودی نیز رابطه خوبی با اسراییل برقرار کرده است و شکی نیست که محمد بن سلمان به بهانه مقابله با ایران و پابرجا ماندن حکومت‌اش با اسراییل بر سر بیت‌المقدس معامله کرده باشد تا حمایت امریکا و اسراییل را با خود داشته باشد. پس نتیجه این است که بهترین زمان برای انتقال سفارت امریکا به بیت‌المقدس و به رسمیت شناختن این شهر به عنوان پایتخت اسراییل درست همین برهه زمانی است؛ هنگامی که خاورمیانه در آتش جنگ می‌سوزد و توانایی آن را ندارد تا با اقدامی همه جانبه و متحد علیه این اشغال به مبارزه بر خیزد.

 

 

مهدی سرباز – خبرگزاری دید

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا