( پیش از اسلام)
در ايران باستان یا «آریانای قدیم» مراسمي بوده به نام «جشن زنان» كه در آن روز مردان، زنان را مورد تكريم قرار میداده و براي آنها هدايايي پیشکش میکردهاند. فريدون جنيدي، نويسنده كتاب «حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ايران باستان» از كتاب ابوريحان بيروني در اين مورد چنين نقل ميكند:«…ماه اسفند(حوت) و بويژه روز اسفند از آن ماه را كه «اسفندگان» ناميده ميشد، جشن زنان ميگرفتند. و اينست سخن ابوريحان بيروني و گواهي او كه در هزار سال پيش(زمان ابوريحان) هنوز آن جشن برگزار ميشده است: اسفندارمذ، فرشتة موكل بر زمين است و نيز بر زنهاي درستكار و عفيف و شوهر دوست و خيرخواه… و در زمان گذشته اينماه، بويژه اين روز عيد زنان بوده است، و در اين عيد مردان به زنان بخشش مينمودند، و هنوز اين رسم در اصفهان و ديگر شهرهاي پهله(شهرهاي ناحيه مركز و غرب ايران) باقي مانده است…»
در اوستا، كتاب ديني زردشتيان كه روزگاري سراسر مردم افغانستان و ايران به آن معتقد بودند، نسبت به زن نظر مساعد ارائه شده و در بسياري از موارد زنان را ستوده و از آنان به شايستگي ياد كرده است:« اين چنين ما زنان اين زمين را كه حامل ما است ميستاييم، وآن زنان كه از آن تو هستند(زناني كه) از پرتو راستي ممتازند. …شگفتتر از همه، چند سند از روايتهاي اميد اشاوهيشتان است كه چند پرسش و پاسخ داتيك(قانوني) را در باره زن و شوهر در بر ميگيرد: اگر مردي، از زن خويش جدا شود و آن زن از زندگي با شوهرش خشنود و خرسند باشد، مرد گناهكار شناخته ميشود و گناه او برابر با ۵ تنافور است و اگر شوهر زنده باشد، يا پس از مرگ وي، زنش به چنين جدايي(نه از روي داد) تن در ندهد، داد(قانون) او را همچنان پادشاه زن ميداند.»
در مورد حق گزينش همسر، براي دختران نيز در اوستا مطلبي مبني بر حق اختيار همسر با اختيار عام و تام بدين مضمون وجود دارد:« در گاثاها، هات ۵۳، بند ۳ سخني از سوي زرتشت به جوانترين دختر او آمده است كه همواره در آيينهاي گواه گيران خطاب به دختران خوانده ميشود و مفهوم آن چنين است: دختر ميبايد همسر آينده را با بررسي خِردِ خود برگزيند.»
بنابر نوشتة آقاي جنيدي، در شاهنامه نيز از پيشگامي دختران براي اختيار نمودن همسرانشان ياد شده است. به طور مثال: دلدادگي و همسري رودابه با زال؛ پيشنهاد همسري تهمينه دختر پادشاه سمنگان به رستم، پيشنهاد همسري منيژه به بيژن، و پيشنهاد همسري آرزو دختر ماهيار گوهر فروش به پدرش براي بهرام گور… با وجود اين نمونههاي اندك از ارجگذاري به شخصيت و مقام زن در گذشتهها، به طور كلي ميتوان گفت كه ديدگاه كلي نسبت به زن در نظامهاي اجتماعي مختلف، متفاوت بوده و رويهم رفته زنان از حقوق و مزاياي درخور و شايستهشان محروم بودهاند.
چنانکه معتقدات اخلاقي يهوديان- در دورهاي كه هنوز در اسارت بودند و قلمرو آنان بسيار محدود بود و به قول دانشمندان، فقط تا پانزده مايلي اطراف اورشليم ميرسيد، كتاب «حكمت يسوع پسر سيراخ» كه احتمالاً در حدود سال ۲۰۰ ق.م نوشته شده، داشتن دختر، مايه نگراني شديد خاطر آنها بوده است و اين نگراني از آن ناشي ميشده كه ظاهراً در عصر نويسنده اين كتاب دختران به اعمال خلاف اخلاقي مبتلا بودهاند. به همين دليل و شايد دلايل ديگر زنان از نظر آنان، داراي خبث طينت بوده بهگونهاي كه نويسنده كتاب مذكور معتقد است كه «بيد از پيرهن و خباثت از زن بر ميخيزد…» اين نظريه درست برخلاف نظرية فيثاغورث كه معتقد است «…جنس زن طبيعتاً بيشتر با تقوا همبستگي دارد…»
داکتر فضایلی- خبرگزاری دید