آخرین اخبارافغانستانسیاست

محمد محقق:

شهید قمرالدین شکیب نماد اخلاق انسانی بود/ دشمنی غنی با هزاره‌ها مانع والی شدنش شد

درجهاد رهايى بخش مردم افغانستان ايفاى نقش ميهنى و دينى كرد، در دوران مقاومت يكى از استوانه‌هاى كم نظير ملت بود؛ در دوره‌اى كه همه سنگرها در برابر تهاجم سنگين تروريزم بين‌المللى فروريخته بود، شكيب گرامى وتعدادى معدود از فرماندهان جهاد مواضع خود را در كوهستانات شمال حفظ كرد تا برايم فرصتى پديد آمد كه جبهات مقاومت را در صخره‌هاى تسخير ناپذير ارتفاعات شمال و مركزى دو باره و از نو بازسازى كنم.

درجهاد رهايى بخش مردم افغانستان ايفاى نقش ميهنى و دينى كرد، در دوران مقاومت يكى از استوانه‌هاى كم نظير ملت بود؛ در دوره‌اى كه همه سنگرها در برابر تهاجم سنگين تروريزم بين‌المللى فروريخته بود، شكيب گرامى وتعدادى معدود از فرماندهان جهاد مواضع خود را در كوهستانات شمال حفظ كرد تا برايم فرصتى پديد آمد كه جبهات مقاومت را در صخره‌هاى تسخير ناپذير ارتفاعات شمال و مركزى دو باره و از نو بازسازى كنم.
شهيد شكيب و يارانش در سه سال اخير مقاومت در مقاطع مختلف چى در جبهات شمال و يا در خطوط مقدم باميان نقش حياتى داشت و در پيروزى مقاومتگران و جلوگيرى از نفوذ دشمن در سنگرهاى خودى ونا اميد ساختن مزدوران از تسلط بر مناطق اصلى مقاومت نقش اساسى ايفاء كرد.
امروز با نبود آن يل نامدار جهاد و بازوى نيرومند مقاومت، احساس غربت و تنهايى می‌كنم دستم ياراى آن را ندارد تا در باره نحوه شهادت و مظلوميت آن برادر چيزى بنويسم كه چگونه دور از ياران و همسنگرانش غريبانه بشهادت رسيد.
قرار بود كه ايشان به اساس تقاضاى كتبى مردم و بزرگان ولايت بادغيس به آن ولايت بروند، كه مردم طىّ تومارى از اشرف غنى خواسته بودند كه او را بحيث والى بادغيس تعيين كند ولى لجاجت و دشمنى آقاى غنى با مردم هزاره مانع از تعيين او به حيث والى بادغيس گرديد كه در نتيجه به همان وظيفه پر مخاطره‌اش در ولايت لوگر باقيماند تا در يک حادثه از قبل طراحى شده جام شهادت نوشيد.
اكنون كه يک سال از غروب غريبانه و شهادت خونفام و نابهنگام آن عزيز سفر كرده می‌گذرد، هنوز هم تا می‌خواهم در باره فقدان باور نكردنى آن برادر تكرار نشدنى‌ام فكر كنم و يا چند سطرى بنگارم شوكه می‌شوم و مغز و اعصابم كار نمی‌كند، دست و قلم مرا يارى نمی‌دهد تا در باره عروج خونين آن يار روزهاى جهاد ومقاومت قلم فرسايى كنم.
برادر؛ اكنون اين چند سطر سرو پا كنده را در ميان اشک واندوه در صبحگاه تنهايى به رشته تحرير درآوردم وبه ياد تو و آن روزهاى دشوار مقاومت كوهستان تقديم روان پاكت می‌كنم، با عذر تقصير و تأخير كه جرأت پرداختن به اين ما جرا را ندارم و اين حالت تنها در باره فقدان غم انگيز تو برايم دست می‌دهد.
روحت شاد، جايت سبز و يادت بخير
برادر قهرمانم شكيب گرامى .
حاجى محمد محقق كابل

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا