فرهنگ و دانش

ادبیات جهان: شعر هایکو


هایکو دارای خاصیتی شبح‌واره است و آن این‌که هرکس همواره تصور می‌کند می‌تواند به سادگی همانند آن بسراید. رولان بارت درک کتاب “امپراتوری نشانه‌ها” می‌نویسد:” هایکو، در عین قابل فهم‌بودن، در پی بیان هیچ چیز نیست. و دقیقا به دلیل این دو شرط است که حس‌های ما «هایکو» را به گونه‌ای خاص، قابل دسترس و مفید می‌یابند: همچون میزبانی مودب که به ما امکان می‌دهد با آسودگی و با تمام رفتارهای عجیب و غریب، ارزش‌ها و نمادهای‌مان در خانهٔ او مستقر شویم.
تاریخ سرایش هایکو، به جاپان و قرن شانزدهم باز می‌گردد و از دل شعرهای به هم پیوسته پنج سطری یا زنجیری به نام “رنکو” یا “رنکا” برآمده است که در آن‌ها بیشتر طنز و تصنع دیده می‌شد. اما به تدریج از بیان طنزآمیز و آسان‌یاب فاصله گرفت، ژرف اندیش شد و سرانجام با ماتسوئو باشو (۱۶۴۴- ۱۶۹۴) شکل قطعی و پایدار خود را به دست آورد و از قرن نوزدهم به بعد به هایکو مشهور شد.
هایکو به ما می‌گوید: شما حق دارید بازیگوش، مختصر و عادی باشید؛ شما حق دارید آن‌چه می‌بینید، آن‌چه احساس می‌کنید را در افق نازکی کلمات قرار دهید که برای خودتان جذاب باشند؛ شما حق دارید که خود شایستگی خویش را بنیان گذارید، و جملهٔ شما هرچه باشد، گزاره‌ای در بیان یک درس خواهد بود، در آزادساختن یک نماد، با کم‌ترین هزینه، شما عمق خواهید داشت و نوشتار شما آکنده خواهد بود.”
برخلاف شعر شرق و غرب شعر هایکو که زادگاه آن جاپان است هرگز چیزی را وصف نمی‌کند و این نوع هنر ضد توصیفی است زیرا در آن همه حالات شیئ به گونه‌ای بلافصل، اصرارآمیز و پیروزمندانه به جوهری شکننده در آن‌چه ظهور می‌یابد، بدل می‌شود: در هایکو شیئ، هرچند دیگر چیزی جز زبان نیست، به گفتار بدل می‌شود، یعنی از زبانی به زبانی دیگر باز می‌گردد و در هایکو این حادثه است که غالب است:
قطعِ یک درخت
و خیره شدن به انتهای بریده
ماهِ امشب
(باشو/ترجمه پگاه احمدی)
هایکو چنان عمل می‌کند، که رها شدن از معنا از خلال گفتمانی کاملاً قرائت‌پذیر انجام بگیرد. هایکو به همه چیز شباهت دارد و به هیچ چیز شبیه نیست: از آن‌جا که قرائت‌پذیر است، آن را ساده، نزدیک، آشنا، لذت‌بخش، ظریف، «شاعرانه» و در یک کلام قابل انطباق با بازی کاملی از نصیحت‌های دلگرم‌کننده می‌پنداریم، با این حال، هایکو، با بی‌معنایی‌اش، در برابر ما مقاومت می‌کند و سرانجام تمام صفاتی را که تا چند لحظه پیش برایش قایل بودیم از دست می‌دهد و درون نوعی تعلیق معنایی فرو می‌رود که برای ما غریب‌ترین چیز است، غریب‌ترین زیرا رایج‌ترین عمل در گفتار ما، یعنی تفسیر را ناممکن می‌کند. مثلا این هایکو:
نسیم بهاری:
قایق‌ران
چپقش را می‌جود
یا این هایکو:
در کلبه ماهی‌گیر،
بوی ماهی خشک‌شده
و گرما.

عناصر مهم در شعر هایکو را می‌توان عناصری چون: تصویر، حرکت ومعنای نهان نام برد. تصویر از اولین و اصلی‌ترین عناصر شعر هایکو است و چنان که از نقاشی ژاپن تاثیر گرفته؛ طبیعت‌گرایی و زیبایی شناسی در آن نقش محوری دارد. برای همین نیز در شعر هایکو به عناصری چون؛ درخت، باغ، برکه و شب‌های مهتابی زیاد بر می‌خوریم. به این دو شعر توجه کنید:
غمگین، باز گشتم
سپس، در باغ
آن درخت بید
(ریوتا/ترجمه پگاه احمدی)

در طول راه کوهستان
قلب‌ام را می‌رباید
بنفشه‌ای وحشی
(باشو/ترجمه پگاه احمدی)
عنصر بعدی در شعر هایکو حرکت است. زیرا این حرکت است که به شعر جان می‌دهد و آن را دارای روح می‌کند. کلماتی که حرکت ندارند، می‌شود گفت حتی به وجود نیامده‌اند. ژان پل سارتر فیلسوف و ادیب فرانسوی معتقد بود؛ با گفتن کلمه چوکی، چوکی در شعر خلق نمی‌شود. و این بدان معنی است که چوکی باید حرکت داشته باشد باید کسی بر آن بنشیند یا آن را ترک کرده باشد یا… حرکت همان زمان است شعری که در آن زمان وجود نداشته باشد شعری است مرده. به این دو شعر توجه کنید؛
برق قرمز
از بنزین بر می‌جهد
به مخزن
(آندره دوئم/ترجمه پگاه احمدی)

بر آستانِ پنجره
زمین به درون می‌کشد
شبِ آرام را
(سیسیلی هیل/ترجمه پگاه احمدی)
معنی نهان؛ عنصر بعدی در شعر هایکو است که نشئت گرفته از آیین ذِن است؛ یکی از لایه‌های این آیین چنین است که با اندیشه‌ها ستیز نکنیم یعنی آن‌ها را نام گذاری نکنیم (زشت یا زیبا) در شعر هایکو «معنی نهان» چنین عمل می‌کند؛ در یک بی‌معنایی که در عین‌حال که بی‌معنی است، معنی نهانی در خود دارد که چون مهمانی مؤدب به ما امکان می‌دهد با آسودگی و با تمام رفتارهای عجیب و غریب، ارزش‌ها و نمادهای‌مان در خانهٔ او مستقر شویم. ساختار زبانی در شعر هایکو به پرهیز از طمطراق‌گویی و فضل فروشی شاعران استوار است.
در آخر این نوشته، که سیری بود در شعر هایکو و نوشتار رولان بارت در کتاب امپراتوری نشانه‌ها، دعوت‌تان می‌کنم به خواندن چند هایکو:
۱
راهی که در گرگ و میش هوا
از آن می‌آمدی زیر ساقه‌های علف مدفون شده
و چیزی پیدا نیست
جز تار عنکبوتی
که هم‌چون رشته‌های اندوه
مسیر را آذین می بندد
(ایزومی شیکی بو/ ترجمه عباس مخبر)
۲
تنها زمانی کوتاه در کنار یکدیگر بودیم
و پنداشتیم که عشق
هزارن سال می پاید
(یاکاموکی/ ترجمه احمد شاملو)
۳
در دهکده کوهستانی‌ام
تنهایی بزرگ می‌شود
وقتی گل‌ها و چشم آدم‌ها
هردو رفته‌اند
(هیتو مارو)
مهدی سرباز- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا