آخرین اخبارپاکستانتحلیلسیاستمنطقه

یک هفته کاهش خشونت؛ پاکستان تهدیدی علیه هر نوع صلح در افغانستان

بدون حمایت اسلام‌آباد، شورش دایمی طالبان وجود نمی‌داشت و هیچ صلح با مقامات پاکستانی نخواهد بود که باور دارند امریکا را شکست داده و اکنون می‌توانند با مصئونیت از مجازات اقدام کنند. آنچه در افغانستان با خطر مواجه است، تنها صلح این کشور نیست بلکه امنیت ایالات متحده نیز است.

دولت ترامپ می‌گوید ایالات متحده در آستانه توافق‌نامه صلح تاریخی با طالبان است. این مفکوره ساده‌ای است: طالبان برای یک هفته از خشونت خودداری می‌کنند. پس از آن، امریکا شروع به خروج نیروهایش می‌کند و گفت‌وگوهای میان‌افغانی می‌تواند آغاز شود. در حالی که ترامپ فارغ از پیامدهای آن، مشتاق اعلام پیروزی و ترک افغانستان است، مشکل واقعی نادیده گرفته شده است – پاکستان.
افغانستان مدت‌هاست سیاست ایالات متحده را اشتباه گرفته است، گرچه تاریخ روابط امریکا و افغانستان اغلب اشتباه درک می‌شود. این بهتان است که بگوییم ایالات متحده طالبان را ایجاد کرد، چه رسد به این که آن را حمایت کند. در زمان مبارزه با اشغال افغانستان از سوی جماهیر شوروی، دولت ریگان مجاهدین افغان را حمایت کرد. طالبان برای اولین بار در سال ۱۹۹۴ ظهور کردند، به این معنی که آن‌ها در زمان اشغال افغانستان از سوی شوروی کودکان نوپا بودند. در مورد سی آی ای هر چه می‌خواهید بگویید، اما آن‌ها کودکان را مسلح نمی‌کنند.
مشکل اساسی زمان جنگ علیه اشغال افغانستان از سوی اتحاد جماهیر شوری، پاکستان بود. چون افغانستان محاط به خشکه است، تمام کمک‌ها به مجاهدین باید از راه پاکستان می‌گذشت. وقتی شوروی افغانستان را اشغال کرد، ایران هنوز گروگان‌های امریکایی را داشت و جمهوری‌های آسیای مرکزی اعضای اتحادیه جماهیر شوروی بودند. سرویس‌های اطلاعاتی پاکستانی هر نوع کمکی را که از طریق پاکستان می‌گذشت توزیع می‌کرد، اما آن را منحصراً به گروه‌های اسلام‌گرا می‌دادند – هر چه رادیکال‌تر، بهتر. هدف صرفاً شکست دادن اتحاد جماهیر شوروی نبود، بلکه هر نوع ملی‌گرایی نیز بود. پاکستان به تازگی نیمی از کشور خود را با جدایی بنگلادش از دست داده بود، و بنابراین، ملی‌گرایان پشتون مستقر در افغانستان، نسبت به یک تهدید وجودی کم‌تر تحریک‌کننده بودند.
پس از خروج شوروی، مقامات پاکستانی در ابتدا سرنوشت خود را با گلبدین حکمتیار، یک پشتون و روانی که هر گونه عدم موفقیت نظامی علیه شوروی را با ظلم و شکنجه بسیار به مردم خود وارد می‌کرد، تقسیم کردند. مقامات پاکستانی با به رسمیت شناختن شتاب ظهور طالبان، متحد خود را تغییر داد.
در پی حملات تروریستی ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱ و آغاز عملیات نظامی ایالات متحده علیه طالبان در افغانستان، پاکستان نه تنها که طالبان را برای تضعیف تلاش‌ها به منظور ایجاد یک حکومت باثبات در افغانستان حمایت و تسلیح کرد، بلکه به القاعده نیز کمک کرد و پناه‌گاه امن به اسامه بن لادن بنیان‌گذار القاعده فراهم کرد.
زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا و رییس جمهور ترامپ ممکن باور کنند که یک هفته آتش‌بس، به اندازه کافی صداقت طالبان را نشان خواهد داد تا خروج نیروهای امریکایی را توجیه کند، اما آن‌ها هیچ میکانیزمی برای آزمایش صداقت پاکستان نشان ندادند. بدبختانه، تمام معیارهای عینی حاکی از آن است که هیچ تغییری در ذهن و قلب رهبران پاکستانی به وجود نیامده است.
اکنون یک سال از حمله تروریستی در پولوما که ده‌ها نیروی امنیتی و پولیس هند را کشت، می‌گذرد. حکومت هند با حملات برون‌مرزی در بالاکوت واکنش نشان داد. دیپلمات‌ها برای رسیدگی به اختلافات بین هند و پاکستان تلاش کردند و دیپلمات‌های پاکستانی به قدر لازم وعده دادند تا «گروه‌های شبه‌نظامی» را در مرزهای خود مهار کنند.
یک سال گذشت، با این وجود، عدم صداقت پاکستان کاملاً در معرض نمایش است. گروه‌ ویژه اقدام مالی (FATF) را در نظر گیرید: یک گروه هفت نفره، گروه ویژه اقدام مالی را در سال ۱۹۸۹ به عنوان سازمان بین‌دولتی برای مبارزه با پولشویی تأسیس کرد. در سال ۲۰۰۱، ماموریت آن گسترش یافت و شامل مبارزه با تأمین مالی تروریزم شد. دولت پاکستان به جای اینکه علیه گروه‌های شناخته شده مانند لشکر طیبه اقدام کند، با استفاده از دفاتر دیپلماتیک خود به دنبال گرفتن استثنا برای لشکر طیبه و گروه‌های مقدم آن از سازمان ملل متحد است.
وقتی مقامات پاکستانی علیه حامیان لشکر طیبه، داعش، القاعده و شبکه حقانی اقدام کردند، برخورد سختگیرانه‌ای با آن‌ها نشد. گرچه، محکومیت‌های تأمین مالی تروریزم باید بین یک تا پنج سال باشد، اما دادگاه‌های پاکستانی در ۲۷ درصد قضیه‌ها کم‌تر از یک سال وقت داده است. هیچ‌گونه محکومیت یا محاکمه قابل توجهی از رهبران گروه‌ها صورت نگرفت. این اقدامات از جانب حکومتی نیست که مبارزه با تروریزم و امنیت منطقه را جدی گرفته باشد، در عوض، این کارهایی است که دولت‌ها انجام می‌دهند و می‌خواهند از تروریزم به عنوان تاکتیک استفاده کنند.

دولت ترامپ و آن‌هایی که ختم طولانی‌ترین جنگ امریکا را تحسین می‌کنند، ممکن بخواهند از مشکلات در معامله خلیلزاد چشم‌پوشی کنند، اما مشکل پاکستان با آرزو کردن از بین نمی‌رود، و نه هم امریکا باید طعمه خیال خام دیپلماتیک شود و مجازات‌های لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی را برطرف کند وقتی اسلام‌آباد اقدامات واقعی برای حل حمایت از تروریزم در داخل مرزهایش انجام ندهد. بدون حمایت اسلام‌آباد، شورش دایمی طالبان وجود نمی‌داشت و هیچ صلح با مقامات پاکستانی نخواهد بود که باور دارند امریکا را شکست داده و اکنون می‌توانند با مصئونیت از مجازات اقدام کنند. آنچه در افغانستان با خطر مواجه است، تنها صلح این کشور نیست بلکه امنیت ایالات متحده نیز است.
با این حال، با نادیده گرفتن معضل پاکستان، خلیلزاد و ترامپ اطمینان حاصل می‌کنند که نه افغانستان و نه ایالات متحده روی صلح و امنیت را نخواهد دید.

نویسنده

مایکل روبین

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا