آخرین اخباراجتماعاسلایدشوافغانستانتحلیل

نادری و رحیمی؛ از خویشاوندی تا مافیای اداری

در یک حکم، رییس جمهور همه عزل و نصب‌ها از معاون وزیر تا ولسوالی و شهرداری و دیپلمات‌ها و حتی اتشه‌ها و تقریباً همه پُست‌های دولتی را به اصلاحات اداری که زیر نظر اوست سپرده و در دیگری، هیچ فرمان و مقرری را بدون امضای رییس دفترش(سلام رحیمی) قابل اجرا نمی‌داند.


نادر نادری را خیلی‌ها با گریه‌اش در تلویزیون پس از اتهام فساد به او می‌شناسند، گریه‌های او آن روز دل خیلی‌ها را لرزاند، جوانی خوش تیپ و کوتاه‌قد و گرم‌چهره که بعد از طالبان همراه با فرید حمیدی و یکی دو نفر دیگر از محصلین دوره طالبان، رشد کردند. سیما سمر، اولین کاشف او بود وقتی از اوخواست دفتر حقوقی‌اش را ببندد و به کمیسیون بپیوندد. آن روزها او به عنوان جوانی لایق از قوم بلوچ معروف بود، قبل از آن‌که سال‌ها بعد یک شجره‌نامه پشتونی برایش تراشیده شود. او به کمیسیون آمد اما دفتر حقوقی‌اش را نبست، بلکه پروژه‌های حقوق بشر را به همان دفتر می‌داد و مهمانی‌هایش را همان‌جا می‌گرفت. بعدها با سلام رحیمی از پولداران دوره کرزی، خویشاوند شد و این شروع یک رابطه مافیایی بود که به ساختن دفتر معلوماتی افغانستان و بعدها «فیپا»، نهاد نظارت بر انتخابات انجامید. هر دو دفتر پروژه‌های میلیونی داشتند و برای ایجاد شبکه قدرت بسیار مهم تلقی می‌شدند. در اولی این گروه آن‌ها بود که به خارجی‌ها اطلاعات و آمار می‌داد و دومی، با تکت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری و پارلمانی بازی می‌کرد. مثلاً درباره انتخابات اخیر، آن‌ها مُهر سکوت به لب گرفتند و جایزه‌اش، مقام ریاست دفتر برای سلام رحیمی و مشاوریت مطبوعاتی و بعد ریاست اصلاحات اداری برای خودش و مقام سارنوالی برای دوست دیرین دیگرش بود. به این ترتیب آن‌ها همه افغانستان را در اختیار داشتند و هیچ‌کس هم بر علیه آن‌ها نمی‌توانست اقامه دعوا کند. دو حکم رییس جمهور درباره صلاحیت آن‌ها این قدرت مافیایی را بیشتر آشکار می‌کند. در یک حکم رییس جمهور، همه عزل و نصب‌ها از معاون وزیر تا ولسوالی و شهرداری و دیپلمات‌ها و حتی اتشه‌ها و تقریباً همه پُست‌های دولتی را به اصلاحات اداری که زیر نظر اوست سپرده و در دیگری هیچ فرمان و مقرری را بدون امضای رییس دفترش قابل اجرا نمی‌داند. این را با قدرت جدید لوی سارنوالی که صلاحیت تام برای محاکمه همه مقامات و جنرالان را دارد وقتی یکجا کنیم متوجه قدرت نامحدود این مافیای تازه خواهیم شد. آن‌ها به صورت هدفمند، تاجران، جنرالان و مقامات مخالف خود را در یک سال گذشته به زندان افکنده یا تهدید به زندان کرده‌اند. بنابراین، طبیعی است که دیگر شبکه‌های مافیایی اطراف ارگ، مثل گروه خپلواک و گروه اتمر و گروه قندهاری‌ها و خوستی‌ها و غیره از آن‌ها بترسند. آن‌ها برای نمایش انتخاب دو شهردار یا چند معلم را در مقابل کمره‌های تلویزیونی انجام می‌دهند، اما ازین‌که چطور یکی از ثروتمند‌ترین چهره‌های هرات، بدون امتحان شهردار هرات می‌شود و سه ماه بعد یکی بسیار ثروتمندتر از خانواده قتالی، در عین پروسه شهردار می‌شوند با همکاری گروه‌های مطبوعاتی‌اش، مسکوت می‌ماند. عین قصه در شهرداری کابل و دیگر شهرهای بزرگ و همین طور ریاست دفاتر والی‌ها، اتفاق می‌افتد. آن‌ها صلاحیت انتخاب والی‌ها را به مافیای خپلواک باخته‌اند، اما از طریق انتخاب رییس دفاتر آن‌ها، در تقسیم عواید شریک هستند. به همین شکل در مافیای تیل و قرار دادهای نفتی، گروه آن‌هاست که از رشد «میهن پترولیم» سود میلیونی می‌برند، سارنوالی گروه رقیب را می‌بندد، رییس دفتر از رییس جمهور حکم فوق‌العاده می‌گیرد و او در اصلاحات اداری، رییس‌های محلی مواد نفتی را تعیین می‌کند. هیچ خبرنگاری روند استخدام در مواد نفتی، گمرکات، ترازوها، روسای اقتصاد راه و شهرسازی را که پر عاید است ندیده اما از روند استخدام معلمین می‌توانند خبر تهیه کنند، به همان شکل که روند استخدام روسای دفاتر وزرا و ریاست‌های عمومی مثل اراضی و نفت و گاز و استندرد و غیره هم که در حلقه‌ای پنهان و برای جاسوسی و اعمال فشار و زد وبند انجام می‌شود کسی خبردار نمی‌شود. آنچه اداره جاسوسی آلمان تخمین می‌زند، درآمد روزانه این حلقه قدرت تازه، به بیش از شصت میلیون دالر در روز می‌رسد. با این حال به تازگی، آن‌ها گروهی از جوانان نخبه و با استعداد را با عنوان رهبران زیر چهل سال نیز ساخته‌اند، که اولین مراسم آن در یکی از هوتل‌های اشرافی کابل با هزینه‌ای سنگین برای کشف چهره‌های جدید از سراسر افغانستان برگزار شد و در آن یک نسل تازه از مسئولین آینده دولت جمع شدند تا گسترش این حلقه را تضمین کنند. سفرهای مدام سلام رحیمی به «دبی» و نامه‌نگاری آن‌ها به سفارت امریکا برای تخریب باقی مسئولین دولتی که با آن‌ها رقابت دارند، از طریق دفتر معلوماتی افغانستان و سندسازی بر علیه بقیه از طریق اداره سارنوالی انجام می‌شود. درین سند همچنین نمودارهایی از ساخت و باخت این حلقه مافیایی در قراردادهای اعمار ساختمان‌های دولتی توسط شرکتی لبنانی و همین طور دفتر ساختمانی آقاخان و بعضی قاچاقچی‌های بزرگ مواد مخدر هم آمده است که در قسمت‌های بعدی ترجمه خواهد شد.
ادامه دارد…

ترجمه از سلیم سوله‌مل
ترجمه شده از اسناد دفتر بازرسی آلمان در افغانستان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا