آخرین اخبارافغانستانتحلیلترجمهدولت فراگیرسیاست

رویکرد جدید بین‌المللی برای صلح و آشتی افغانستان؛ ملل متحد جامع عمل کند!

نیاز به یک دولت فراگیر و نماینده متشکل از همه گروه‌های سیاسی، مذهبی و قومی افغانستان اکنون نقطه قوت اجماع بین کشورهای منطقه‌ای و غربی است. این یک فرصت و مبنایی برای تقویت اجماع بین‌المللی برای حل بحران است

دو سال و سه ماه از تسلط اجباری طا-لبان بر افغانستان می‌گذرد. در این دوره، خستگی و بلاتکلیفی ناشی از عدم اجماع در جامعه جهانی در مورد چگونگی و ایجاد ثبات در افغانستان، منجر به تشدید بحران بی‌ثباتی سیاسی و بدتر شدن شرایط اجتماعی و انسانی برای مردم این کشور شده است.

با این حال، مردم افغانستان در برابر بحرانی که با آن مواجه هستند، خاموش و یا منفعل نبوده‌اند. در بیش از دو سال گذشته، افغانستانی‌ها از همه اقشار، جامعه مدنی، نیروهای سیاسی، جوانان و جامعه دیاسپورا در خارج از افغانستان از ارزش‌های ملی خود، از جمله اصول دموکراتیک، مانند حقوق بشر و دیگر آزادی‌های اساسی مانند حق تعیین سرنوشت دفاع کرده‌اند.

زنان شجاع افغانستان از ۲۲ اگست ۲۰۲۱ در خط مقدم این تلاش تاریخی بوده‌اند. ارزش‌هایی که آن‌ها از آن دفاع می‌کنند در فرهنگ افغانستان جا افتاده و بخش مهمی از قوانین اساسی متوالی افغانستان در طول تاریخ این ملت بوده است.

به طور گسترده‌تر، مردم افغانستان به دنبال راه‌حلی بوده‌اند که برای غلبه بر بحران کنونی قابل اجرا و پایدار باشد. آن‌ها در انجام مسئولیت خود در تلاش برای گذر از این دوره دشوار و دستیابی به صلح واقعی در یک افغانستان باثبات و متحد کوتاهی نکرده‌اند.

اما تلاش‌های جامعه جهانی با تلاش‌های مردم افغانستان در داخل و خارج از کشور برابر نبوده است. با این وجود، نقش جامعه بین‌المللی برای موفقیت مهم و حیاتی است.

از اگست ۲۰۲۱ به این سو، مردم افغانستان و جامعه جهانی به طا-لبان این فرصت را داده اند تا به آنچه در توافق‌نامه دوحه وعده داده بودند عمل کنند: وعده‌های حقوق و آزادی‌های همه مردم افغانستان، به ویژه زنان و دختران، در مورد تلاش‌های ضد تروریزم برای جلوگیری از تبدیل افغانستان به پایگاه تروریزم بین‌المللی و در مورد پذیرش گفت‌وگوها و رایزنی‌ها برای ایجاد حکومتی که در آن همه مردم افغانستان نماینده داشته باشند و بتواند پایه ثبات سیاسی و وحدت ملی باشد.

با این حال، وضعیت همچنان وخیم و خطرناک است – نه تنها برای افغانستان، بلکه برای منطقه و فراتر از آن.

برای تغییر وضعیت موجود و قرار دادن افغانستان در مسیر ثبات، باید رویکرد جدیدی از سوی جامعه بین‌المللی در قبال افغانستان اتخاذ شود.

اول، تعدیل در استراتژی تعامل جامعه بین‌المللی با طا-لبان لازم است. تا کنون، گفت‌وگوها با طا-لبان عمدتاً بر معکوس نمودن سیاست‌ها و احکامی متمرکز بوده است که حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و دختران را نقض می‌کند.

در حالی که این موضوعات مهم هستند، پیامی که به طا-لبان منتقل می‌شود باید گسترده و گسترش یابد. ادامه بحران در افغانستان ریشه‌های سیاسی دارد و برای تأثیرگذاری بر طا-لبان به سمت پذیرش گفت‌وگوی ملی برای رسیدگی به این مسایل، تأکید گسترده‌تری لازم است.

دوم، زمان و تجربه ثابت کرده است که گفت‌وگو و تعامل به تنهایی منجر به پیشرفت ملموسی برای غلبه بر بحران نشده است. اکنون افزایش قابل توجهی در فعالیت‌های سیاسی توسط طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی وجود دارد که همگی به دنبال راه‌حلی برای بحران هستند: یعنی جامعه مدنی، گروه‌های زنان و نسل جدیدی از شخصیت‌های سیاسی.

بلی، هماهنگی میان این نیروهای مختلف و ایجاد انگیزه برای همگرایی دیدگاه‌ها در میان این گروه‌ها برای ایجاد یک پلتفرم سیاسی مشترک، پرچالش بوده است. اما این امر در حال تغییر است. اکنون در میان بازیگران مختلف سیاسی افغانستان – میانه‌روها و محافظه‌کاران – در مورد نیاز به همگرایی و تشکیل یک آجندای وحدت ملی به رسمیت شناخته شده است.

اکنون تعداد بیشتری از افغانستانی‌ها متوجه شده‌اند که چنین هم‌گرایی پیش‌شرطی برای هرگونه پیشرفت در دستیابی به یک راه‌حل جامع است، و همچنین انگیزه تلاش‌های سازمان‌یافته‌تر بین‌المللی برای ایجاد ثبات و تضمین صلح واقعی در یک افغانستان متحد خواهد بود.

جامعه بین‌الملل باید تعامل با این نیروهای دموکراتیک مختلف را افزایش دهد تا دیدگاه‌های آن‌ها را در مورد راه پیش‌رو جستجو کند، از بسیج آن‌ها حمایت کند، و طا-لبان را به سمت پذیرش گفت‌وگو و رایزنی با نیروهای سیاسی خارج از کشور برای یافتن راه‌حل دایمی تشویق کند. این‌ها می‌توانند اولین گام‌ها برای هموار کردن راه برای یک سناریوی «پسا وضعیت موجود» باشد که به صلح واقعی در یک افغانستان متحد منجر شود.

چنین تعاملی فواید متعددی خواهد داشت. این امر به این روایت مخرب می‌پردازد که هیچ «طرف دیگری» وجود ندارد که طا-لبان بتواند با آن در مورد آینده افغانستان گفت‌وگو کند. این پیامی را به طا-لبان خواهد رساند که آن‌ها می‌توانند بخشی از راه‌حل باشند، نه کل آن. همچنین این امر زمینه را برای آغاز مذاکرات میان‌افغانی برای یک راه‌حل جامع فراهم می‌کند.

مهم‌تر از همه، این به آغاز روندی کمک خواهد کرد که به وسیله آن مردم افغانستان بتوانند سرنوشت آینده خود را تعیین کنند. فرمولی که به بهترین وجه می‌تواند ثبات و صلح واقعی را در افغانستان تضمین کند، فرمولی است که در میان مردم پدیدار می‌شود و منعکس کننده آرزوهای آن‌هاست.

ثالثاً، جامعه بین‌المللی باید آغاز یک روند سیاسی تحت نظارت سازمان ملل را برای مذاکرات میان‌افغانی در اولویت قرار دهد.

نیاز به یک دولت فراگیر و نماینده متشکل از همه گروه‌های سیاسی، مذهبی و قومی افغانستان اکنون نقطه قوت اجماع بین کشورهای منطقه‌ای و غربی است. این یک فرصت و مبنایی برای تقویت اجماع بین‌المللی برای حل بحران است. نشستی به رهبری سازمان ملل که در ماه می در دوحه برگزار شد اولین گام اما مهم در این مسیر بود. برای اولین بار از زمان تسلط طا-لبان، نمایندگان کشورهای غربی و منطقه‌ای در یک مکان گرد‌هم آمدند تا راه پیش‌رو را بررسی کنند. این فرآیند باید با پیگیری مناسب مورد توجه قرار گیرد.

نشست بعدی به رهبری سازمان ملل متحد در مورد افغانستان باید شامل نمایندگان مردم افغانستان نیز باشد. این فرصتی را برای جامعه بین‌المللی فراهم می‌کند تا نظرات و توصیه‌های مردم را در مورد بهترین راه‌حل و غلبه بر بحران بشنوند.

علاوه بر این، یک «نقشه راه سیاسی» برای هدایت تلاش‌های مردم افغانستان و جامعه بین‌المللی برای رسیدن به حل و فصل جامع که برای بیش از چهار دهه از افغانستان دور بوده، حیاتی است.

این موضوع باید در اولویت تلاش‌های جامعه جهانی در مورد افغانستان باشد.

چهارم، هماهنگی و اجماع بهتر میان کشورهای منطقه و بازیگران بین‌المللی گسترده‌تر در این راه پیش‌رو یک نیاز است.

با تأمل در دو سال گذشته پس از حوادث اگست ۲۰۲۱، واضح است که جامعه بین‌المللی تلاش‌هایی را تحت یک آجندای مشترک با اهداف و مقاصد کاملاً مشخص انجام نداده است. این موضوع باید تغییر کند.

مهلت بررسی مستقل هماهنگ کننده ویژه سازمان ملل در مورد رویکرد جامعه بین‌المللی در مورد افغانستان که بر اساس قطع‌نامه ۲۶۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد تعیین شده بود، به پایان رسید. انتظار می‌رود که ارزیابی مستقل به این نتیجه برسد که تلاش‌های بین‌المللی در مورد افغانستان هم از نظر دامنه و هم فعالیت برای رسیدگی به مشکلات سیاسی، انسانی و اقتصادی در افغانستان ناکافی بوده است. یک رویکرد جدید با جهت، ساختارمند و با اهداف و مقاصد خاص در این راه پیش‌رو توصیه می‌شود.

چنین رویکردی باید به جای علایم، رسیدگی به منبع بحران را در اولویت قرار دهد – روندی که در سال‌های پس از اگست ۲۰۲۱ حاکم بوده است.

کشورهای منطقه‌ای و غربی به طور یکسان باید اجماع مورد نیاز را برای امکان‌پذیر ساختن چنین نقشه راهی ایجاد کنند و تلاش‌های جامعه بین‌المللی را هدایت کند.

تشکیل یک گروه تماس جدید در مورد افغانستان به طور حتم به تمرکز، وضوح و یک آجندای مبتنی بر نتایج برای اطمینان از پیشرفت در جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، بشردوستانه و سایر جنبه‌های بحران کنونی سودمند خواهد بود.

علاوه بر این، نباید فراموش کرد که بحران سیاسی ناشی از فقدان یک دولت فراگیر و قانونی که بتواند نماینده همه مردم افغانستان و ترویج وحدت ملی باشد، هسته اصلی بحران در افغانستان باقی مانده است.

بنابراین، یک آجندا برای حل و فصل سیاسی ملی، که با گفت‌وگو و اجماع در مورد آینده افغانستان، به ویژه ترکیب و شکل اداره آینده، یک نیاز اساسی است. سازمان ملل باید شکل‌دهی استراتژی جدید بین‌المللی را برای صلح و ثبات واقعی در افغانستان رهبری کند.

در نهایت، مردم افغانستان راه‌حل سیاسی را بر هر گزینه دیگری ترجیح می‌دهند. آن‌ها تمایل و آمادگی خود را برای نگاه کردن به گذشته و آغاز فصل جدیدی قبل و بعد از تسلط طا-لبان نشان دادند. اگر طا-لبان بخواهند و بتوانند خواسته‌های آن‌ها را برآورده کنند و به یک راه‌حل سیاسی ملی برسند، امروز نیز مایل به انجام این کار هستند.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که جامعه جهانی رویکرد جدیدی اتخاذ کند و به تقویت چشم‌انداز یک راه‌حل سیاسی جامع بر اساس آرمان‌های مردم افغانستان گام برداشته و کمک کند.

نویسنده

یوسف غفورزی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا