آخرین اخبارافغانستانتبصرهتحلیلسیاست

سفر کاظمی قمی به اسلام‌آباد؛ پاکستان تا کجا پیش می‌آید؟

در هر معادله‌ای که پای هند در میان باشد، پاکستان به آن با سوءظن و بدگمانی می‌نگرد و مترصد می‌باشد تا دهلی‌نو را منزوی کند، اسلام‌آباد در این حیطه هنوز نتوانسته رابطه سالم هند و افغانستان را به عنوان دو کشور مستقل هضم کند و در آینده نیز به نظر نمی‌رسد چنین لقمه‌ بزرگی از گلوی آن به راحتی پایین برود

اخیراً حسن کاظمی قمی سفیر و نماینده ویژه ایران در افغانستان سفری به پاکستان داشت که ظاهراً هدف آن هماهنگی و رایزنی در باره ایجاد گروه تماس همسایگان و کشورهای منطقه در کنار مسئله افغانستان بوده است. این سفر پس از صدور بیانیه‌ وزارت خارجه ایران مبنی بر موضع این کشور در باره افغانستان و تاکید بر ایجاد گروه تماس منطقه‌ای صورت گرفته است.

در بیانیه وزارت خارجه ایران ضمن تاکید بر ایجاد دولت فراگیر، بر ایجاد گروه تماس همسایگان افغانستان نیز اکیداً تاکید شده بود؛ زیرا از دیدگاه تهران، مشکلات منطقه که افغانستان نیز جزو آن است باید با راهکارها و رایزنی‌های بومی حل و فصل شود نه با طومارهای بیگانه و اجنبی که در گذشته همواره از دیدگاه تهران بحران آفرین بوده است.

استوار بر این موضع، حسن کاظمی قمی سفر خود را نخست از پاکستان آغاز کرد تا دستگاه دیپلماسی و تصمیم‌گیر این کشور را در قضیه افغانستان به پیوستن به گروه تماس منطقه‌ای ترغیب کند. ظاهراً کاظمی قمی با استقبال پاکستانی‌ها در این خصوص مواجه شده و با دست پر برگشته است، اما با توجه به نوع نگاه و سیاست استراتژیک پاکستان در منطقه، آیا می‌توان به نیت سیاسیون و جنرال‌های راولپندی حساب باز کرد؟

برگشت به گذشته، کورسوی امیدی ندارد؛ زیرا از زمان تاسیس کشور پاکستان تاکنون همواره رابطه این کشور با همسایه شمالی‌اش متشنج و پر از بدگمانی بوده و هرگز در سطح نورمال و مبتنی به حسن نیت دیپلماتیک نرسید. اسلام‌آباد همواره افغانستان را سرزمین وهم و ترس و هراس دانسته که آله دست رقیبش-هند- است و آماده خنجر زدن به منافع راهبردی پاکستان؛ چیزی که در بیش از نیم قرن گذشته خط رابطه دو کشور را منکسر کرده است. اما سوءظن پاکستان نسبت به افغانستان فراتر از مسئله رقابت با هند و در اصل استوار بر اختلاف ارضی مرتبط با مرز دیورند است که از هنگام تاسیس پاکستان و خودداری دولت شاهی افغانستان از به رسمیت شناختن این کشور تاکنون ادامه دارد. این سخن به معنی آن است که تا موضوع دیورند به صورت بنیادین میان دو کشور حل نشود، هیچگاه نمی‌توان رابطه دو طرف را به صورت نورمال در آورد. این موضوع یک طرفه نیست و بخشی از مشکل به حکومت‌های گذشته افغانستان نیز بر می‌گردد که در قبال مرز دیورند موضع روشن و صریح اتخاذ نکرده و هیچگاه در پی آن نبودند که موضوع اختلاف از طرق دیپلماتیک برای همیشه حل شود.

از جانب دیگر، پاکستانی‌ها با آن که در افغانستان به صورت گسترده دخالت می‌کنند و گروه‌های نیابتی زیادی در این کشور داشتند/دارند، اما هرگز نتوانسته‌اند تعریف جامع و دقیق از روابط دو جانبه مساوی و معنادار با طرف افغانستان داشته باشند. این کشور از یک طرف نمی‌تواند دولت مقتدر مستقل را در افغانستان تحمل کند و از جانب دیگر، از مدیریت وضعیت بحران عاجز است. در این چارچوب، پاکستان سرگردان است و گاهی حملات تند انجام می‌دهد و گاه حمایت احساساتی می‌کند.

افزون بر این، در هر معادله‌ای که پای هند در میان باشد، پاکستان به آن با سوءظن و بدگمانی می‌نگرد و مترصد می‌باشد تا دهلی‌نو را منزوی کند، اسلام‌آباد در این حیطه هنوز نتوانسته رابطه سالم هند و افغانستان را به عنوان دو کشور مستقل هضم کند و در آینده نیز به نظر نمی‌رسد چنین لقمه‌ بزرگی از گلوی آن به راحتی پایین برود. در ضمن این، پاکستان اگر از یک طرف به خاطر رقابت با هند به چین نزدیک است، از سوی دیگر به کمک‌های امریکا متکی است و بدون اشاره بلوک غرب نمی‌تواند در شطرنج منطقه حرکتی انجام دهد.

با این تحلیل و تجزیه، به رغم پیشواز مقام‌های پاکستانی از طرح ایران برای ایجاد گروه تماس منطقه‌ای، کشوری که در آینده خطوط اساسی همگرایی منطقه‌ای را در قبال افغانستان بیشتر خواهد شکست، پاکستان است؛ زیرا اسلام‌آباد به نوعی مهره‌ای است که در زمین غرب بازی می‌کند و ایران عملاً با سردمدار این بلوک یعنی امریکا در تقابل قرار دارد.

نویسنده

شکوهمند- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا