آخرین اخبارافغانستانتحلیلخبر های مهمسیاست

امرالله صالح:

کلید صلح در راولپندی است

این که طالب با خارجی صلح می‌کند و حاضر است او را حرمت کند و حمله بر ما را تا تحمیل خواسته‌هایش به کشتار ببرد صلح؛ نیست بسته تسلیمی است که مهندس و طراح آن نه چندتا نیمچه ملای افغانی بلکه جنرال راولپندی است

شنیدم که گفته شد کلید صلح در کابل است. متاسفانه این یک ارزیابی بسیار سطحی است. اراده و آرزوی صلح در شریان‌های وجود هر فرد این وطن است ولی کلید صلح در راولپندی است نه در کابل. کابل برای صلح نیت قوی و اراده داشته و دارد اما بارها و بارها این اراده مردم افغانستان برباد رفته است؛ زیرا در لحظه‌های حساس بجای اتفاق و دور اندیشی از هم پاشیده‌ایم و قربانی دام‌های بزرگ دیگران شده‌ایم. و یا نتوانسته‌ایم پشت صحنه را تحلیل نموده و بخوانیم. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است، معنایش این است که افغانستان قربانی نه بل که متهم و مظنون است. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است یعنی این که آغازگر توطیه‌ها و دسیسه‌ها ما بوده‌ایم نه دشمن و نه بیگانه. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است، معنایش این است که اسلام‌آباد و دستگاه سبوتاژ ضد افغانستان را در آن کشور برائت می‌دهیم و گناهان ناکرده را به شانه‌های این ملت مظلوم می‌اندازیم. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است همان روایت قدیمی حیله‌گران را می‌پذیریم که می‌گفتند ما در عقب این فاجعه نیستیم بلکه مشکل در خود افغان‌هاست. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است معنایش این است که ده‌ها هزار فرزند این خاک در تجاوز کشته شدند نه در دفاع. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است، معنایش این است که مانع صلح ما استیم و ازین کلید کار نمی‌گیریم و تاحال گذاشته‌ایم که صلح پس درهای توطئه و دسیسه‌های ما قفل و بسته بماند.

پس بیایید کلمات و اصطلاحاتی را که در ارتباط به ما گفته می‌شود جدی بگیریم. درین لحظات خیلی حساس باید عمیق و دور اندیش بود. جان مطلب و اصل بحث این نیست که امروز در ارگ کیست. موضوع را باید تفکیک نمایید. در اصل دشمن نمی‌خواهد ارگ تصمیم‌گیر باشد. این که بر کرسی ارگ کی نشسته بحث ثانوی و دوم است. تلاش این است که مانند سال‌های دهه نود ارگ و کابل نه در محور تحولات بل که در حاشیه تحولات قرار گیرد و مرکز ثقل تصمیم‌گیری‌ها و رشته سرنوشت ما به بیرون انتقال یابد. درین لحظات حساس است که ما باید اختلاف خویش با محمد اشرف غنی را از اختلاف خویش با عزت پایتخت و عزت دارالحکومت افغانستان تفکیک نماییم. شما خوب فکر کنید دشمن چه می‌گوید. دشمن می‌گوید من حاضرم کشتار خارجی و امریکایی را همین لحظه توقف بدهم و هر نوع ضمانت که خارجی‌ها می‌خواهند در اختیارشان قرار بدهم ولی یک لحظه حاضر نیستم که کشتار افغان‌ها را توقف بدهم الی این که به روایت و فلسفه من تسلیم شوند. دشمن می‌گوید من ضمانت می‌دهم که دیگر در هیچ کجای دنیا نه حمله کنم و نه کسی را اجازه حمله بدهم، ولی حاضر نیستم دست از بربادی افغانستان بردارم تا زمانی که کابل اراده مرا بر سرنوشت‌اش بپذیرد. این در حقیقت پیشنهاد صلح نه بلکه پیشنهاد تسلیمی و تهدید است. آنچه را که با خون دفاع شده است نباید با رنگ قلم از دست داد. صلح نیاز همه ماست، ولی آنچه را که طالبان و پاکستانی‌ها به عنوان بسته صلح نه به ما بلکه به امریکا داده‌اند بسته تسلیمی و ذلت است. لحظه‌ها حساس است و عشق به وطن درین لحظه‌ها به آزمایش گرفته می‌شود. آنهایی که کابل را متهم به سنگ‌اندازی می‌نمایند یا آگاهانه یا نا‌آگاهانه روایت دشمن را تحکیم می‌بخشند و خود را متهم و گناهکار قلمداد می‌نمایند. ما درین همه فاجعه و ماجرا مظلوم بوده‌ایم و اگر قرار داد صلح ایجاد می‌شود ما باید به عنوان مظلوم و قربانی مکافات شویم به این که به عنوان متهم آگاهانه و عمدی یا نادانسته و غیر عمدی محکوم به پذیرش آنچه تاریخ آن را به هدر رفتن رنج و قربانی‌های ما خواهد خواند شویم. این موقف اصولی من بوده و است و هیچ ربطی به جایگاه کنونی من در مباحث انتخاباتی ندارد. محمد اشرف غنی می‌گوید من به عنوان رییس جمهور افغانستان باید امنیت و عزت ملت را در بسته صلح تضمین نمایم. این که طالب با خارجی صلح می‌کند و حاضر است او را حرمت کند و حمله بر ما را تا تحمیل خواسته‌هایش به کشتار ببرد صلح؛ نیست بسته تسلیمی است که مهندس و طراح آن نه چندتا نیمچه ملای افغانی بلکه جنرال راولپندی است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا